bootleg

base info - اطلاعات اولیه

bootleg - بوتلگ

adjective - صفت

/ˈbuːtleɡ/

UK :

/ˈbuːtleɡ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bootleg] در گوگل
description - توضیح
  • bootleg alcohol software or recordings are made and sold illegally


    مشروبات الکلی، نرم‌افزار یا ضبط‌های غیرقانونی ساخته و فروخته می‌شوند

  • bootleg jeans, trousers etc become wider at the end of each leg


    شلوار جین، شلوار و غیره در انتهای هر پا گشادتر می شود


  • ضبط غیرقانونی یک اجرای موسیقی

  • to illegally make or sell alcohol or to illegally make or sell copies of software or recordings


    ساختن یا فروش غیرقانونی الکل، یا ساختن یا فروش غیرقانونی کپی از نرم افزار یا ضبط شده

  • made or sold illegally


    غیرقانونی ساخته یا فروخته می شود

  • illegally made, copied, or sold


    غیرقانونی ساخته، کپی یا فروخته شده است

  • →  bootcut


    → بوتکات

  • a product that is illegally made, copied, or sold


    محصولی که به طور غیرقانونی ساخته، کپی یا فروخته شده است

  • to illegally make copy or sell something


    ساختن، کپی کردن یا فروش غیرقانونی چیزی

  • made illegally or copied


    غیرقانونی یا کپی شده است

  • Later the Colonel bought me a bottle of bootleg liquor from some gypsies.


    بعداً سرهنگ از چند کولی برای من یک بطری مشروب بوتلگ خرید.

  • Later they bring the old man a gift boxes of bootleg liquor.


    بعداً برای پیرمرد هدیه‌ای می‌آورند، جعبه‌های مشروب بوتلگ.


  • او می‌گوید و فروش بوتلگ هرگز آنقدر قابل توجه نبود که به فروش منظم یک هنرمند لطمه بزند.

  • Police seized 30,000 bootleg tapes in a raid last night in Brooklyn.


    پلیس در یک یورش شب گذشته در بروکلین، 30000 نوار را کشف و ضبط کرد.

example - مثال
  • a bootleg CD (= for example one recorded illegally at a concert)


    یک سی دی بوتلگ (= برای مثال، یکی که به طور غیرقانونی در یک کنسرت ضبط شده است)

  • She was selling bootleg cassettes.


    او کاست های بوتلگ می فروخت.

  • bootleg CDs/liquor


    سی دی های بوتلگ/ مشروب

  • bootleg jeans


    شلوار جین بوتلگ

  • Although Springsteen blocked the album's official distribution bootlegs inevitably appeared.


    اگرچه اسپرینگستین توزیع رسمی آلبوم را مسدود کرد، ناگزیر مشکلاتی ظاهر شد.

  • File-sharing isn't a crime trading the bootlegs is.


    به اشتراک گذاری فایل جرم نیست، تجارت با بوتلگ جرم است.

  • The movie's screenplay has been widely bootlegged.


    فیلمنامه این فیلم به طور گسترده با ابهام مواجه شده است.

  • If we catch you bootlegging, we will inform the police.


    اگر شما را در حال چکمه زدن گرفتار کنیم، به پلیس اطلاع خواهیم داد.

  • Bootleg DVDs are sold on the street.


    دی وی دی های بوتلگ در خیابان فروخته می شود.

  • They bootleg software depriving big companies of income.


    آنها نرم افزار را بوتل می کنند و شرکت های بزرگ را از درآمد محروم می کنند.

  • A bootleg version of the film was recorded at a private showing.


    نسخه بوتلگ این فیلم در یک نمایش خصوصی ضبط شد.

  • Instead of buying the album she downloaded a bootleg copy from the internet.


    او به جای خرید آلبوم، یک نسخه بوتلگ را از اینترنت دانلود کرد.

  • a bootleg CD/DVD/movie


    یک CD/DVD/فیلم بوتلگ

  • The movie has already been widely bootlegged.


    این فیلم قبلاً به طور گسترده ای مورد انتقاد قرار گرفته است.

  • In the US bootleggers face up to three years in prison if they are caught recording a movie in a theater.


    در ایالات متحده، افرادی که در حال ضبط فیلم در یک سالن سینما هستند، تا سه سال زندان محکوم می شوند.

  • Almost one in two retailers in the UK claimed bootlegging in alcohol and tobacco had risen.


    تقریباً از هر دو خرده‌فروش در بریتانیا یک نفر مدعی شد که فروش مشروبات الکلی و تنباکو افزایش یافته است.

synonyms - مترادف
  • illicit


    قاچاق

  • unlawful


    غیر قانونی


  • غیر مجاز

  • contraband


    انگلستان غیر مجاز

  • unauthorisedUK


    ایالات متحده غیر مجاز

  • unauthorizedUS


    بدون مجوز

  • unlicensed


    غیرقانونی

  • outlawed


    غیر رسمی

  • unofficial


    سرگردان

  • unsanctioned


    بازار سیاه

  • smuggled


    زیر میز

  • bootlegged


    زیر پیشخوان

  • black-market


    ممنوع است

  • under-the-table


    ممنوع شد


  • ممنوع شده است

  • under-the-counter


    ممنوع

  • prohibited


    جنایی

  • banned


    جنایتکارانه

  • proscribed


    پر حرف

  • forbidden


    قابل اجرا


  • بی قانون

  • interdicted


    نادرست

  • felonious


    کج شده

  • verboten


    نامشروع

  • actionable


    تابو

  • lawless


    قانون شکنی

  • wrongful


  • crooked


  • illegitimate


  • taboo


  • lawbreaking


antonyms - متضاد
  • authorisedUK


    مجاز انگلستان

  • authorizedUS


    مجاز ایالات متحده


  • مجاز

  • licencedUK


    دارای مجوز انگلستان

  • licensedUS


    دارای مجوز ایالات متحده

  • licit


    قانونی


  • رسمی

  • permitted


    مجاز است


  • در سطح

  • sanctioned


    تحریم شده است

  • certified


    گواهی شده

  • approved


    تایید شده

  • recognisedUK


    به رسمیت شناخته شده در انگلستان

  • recognizedUS


    به رسمیت شناخته شد

  • ratified


    تصویب شد

  • accredited


    معتبر


  • مشروع

  • lawful


    حلال

  • allowed


    تضمین شده است

  • warranted


    سفارش داده شده است

  • allowable


    اصل

  • commissioned


    برحق

  • genuine


    قابل قبول

  • rightful


    درست

  • acceptable


    مشروطه


  • مناسب


  • statutable



  • valid


  • permissible


لغت پیشنهادی

morals

لغت پیشنهادی

tucking

لغت پیشنهادی

bevy