brown
brown - رنگ قهوه ای
adjective - صفت
UK :
US :
رنگ خاکی، چوبی یا قهوه ای دارد
داشتن پوستی که در اثر آفتاب قهوه ای شده است
رنگ زمین، چوب یا قهوه
برای حرارت دادن غذا به طوری که قهوه ای رنگ شود یا با حرارت دادن قهوه ای رنگ شود
به دلیل گرمای خورشید قهوه ای شدن یا به این ترتیب چیزی قهوه ای شدن
رنگ شکلات یا خاک
رنگ شکلاتی یا خاکی دارد
belonging or relating to groups of people with brown skin especially people who come from or whose family originally came from South Asia or the Middle East but also used to describe people in the USA whose families come from Latin America
متعلق یا مربوط به گروه هایی از افراد با پوست قهوه ای ، به ویژه افرادی که از خانواده آنها آمده اند یا خانواده آنها در ابتدا از آسیای جنوبی یا خاورمیانه آمده اند ، بلکه برای توصیف افرادی در ایالات متحده آمریکا که خانواده های آنها از آمریکای لاتین آمده اند ، استفاده می کردند
تا با پختن غذا قهوه ای شود
(از) رنگ شکلات یا زمین
(شخصی) دارای پوست قهوه ای
او رفت و با یک کیسه قهوه ای که بسته ها را در آن انداخته بود برگشت.
رایکر به سمت تپه تنها پوشیده از علف های بلند قهوه ای و چند درخت کوچک پرواز کرد.
قد بلند و لاغر، با موهای قهوه ای تیره و چشمان آبی، مهندس بود.
موهای قهوه ای پرپشتش از کناره های صورتش افتاده بود.
پوست او در تابستان واقعا قهوه ای می شود.
احساسات عصبانی از طرف او وجود داشت زیرا ما مانند او قهوه ای نبودیم.
کف ترکیبی از مشمع کف اتاق قهوه ای با کاشی قهوه ای و سیاه است.
Dim lights shone in brown parlour windows and there was a trail of yellow in the purpling sky behind the chimneys.
نورهای کم نور در پنجره های قهوه ای سالن می درخشید و دنباله ای از زرد در آسمان ارغوانی پشت دودکش ها وجود داشت.
یک پیراهن قهوه ای
brown eyes/hair
چشم/موی قهوه ای
brown bread/sugar/rice
نان قهوه ای / شکر / برنج
لاک کفش قهوه ای تیره
بسته ای که در کاغذ قهوه ای پیچیده شده است
به زودی برگ های زرد قهوه ای می شوند.
هنری موهای کوتاه قهوه ای روشن و چشمان سبز دارد.
پسر بچه ای با پوست قهوه ای طلایی
روی یک پل توقف کردیم تا قزل آلای قهوه ای وحشی را تماشا کنیم.
من خیلی راحت قهوه ای نمی شوم.
پس از تابستان در اسپانیا، بچه ها قهوه ای مانند توت بودند.
بعد از سفر دریایی بسیار قهوه ای به نظر می رسید.
مزارع که زمانی سبز بودند، اکنون یکنواخت قهوه ای بودند.
یک رنگ قهوه ای گرم دوست داشتنی
چشمان قهوه ای تیره اش
میمون هایی با خز قهوه ای روشن
چشم های قهوه ای روشن
dark/light brown
قهوه ای تیره / روشن
بسته در کاغذ قهوه ای ساده پیچیده شده بود.
او بسیار خوش تیپ است، با ظاهری منظم و چشمان قهوه ای تیره.
For South Asian Americans, a Brown identity allows them to establish a separate racial identity for themselves independent of White and Black Americans.
برای آمریکاییهای آسیای جنوبی، هویت قهوهای به آنها اجازه میدهد تا هویت نژادی جداگانهای مستقل از سفیدپوستان و سیاهپوست آمریکایی برای خود ایجاد کنند.
او مفتخر است که خود را فردی قهوه ای رنگ توصیف می کند.
قبل از افزودن گوجه فرنگی، پیاز را کمی تفت دهید.
قبل از اضافه کردن سبزیجات، اجازه دهید گوشت قهوه ای شود.
یک کت و شلوار قهوه ای
ابتدا گوشت را سرخ کنید و سپس به آرامی بپزید.
brunette
سبزه
hazel
فندق
bay
خلیج
umber
عجب
beige
رنگ بژ
brownish
مایل به قهوه ای
buff
گاومیش
chestnut
حنایی
fawn
چوب ماهون
mahogany
قهوه ای
sepia
برنزه
tan
خرمایی
auburn
بیسکویت
biscuit
آجر
شکلات
قهوه
تاریک
موشی
mousy
خاکشیر
sorrel
قهوه ای رنگ
tawny
تست شده
toasted
بند انداختن
brindle
مهار شده
brindled
برنز
bronze
سینا سوخته
burnt sienna
شتر
camel
کارامل
caramel
دان
dun
زنجبیل
ginger
خاکی
khaki
پاسخ