sing
sing - آواز خواندن
noun - اسم
UK :
US :
برای تولید صدای موسیقی با صدای شما
اگر پرندگان آواز بخوانند، صداهای موسیقایی بالایی تولید می کنند
برای ایجاد صدای سوت بالا
to tell people everything you know about a crime when they ask you questions about it – used especially by criminals and the police
برای گفتن همه چیزهایی که در مورد یک جنایت به مردم میدانید، هنگامی که از شما سؤالاتی در مورد آن میپرسند - مخصوصاً توسط مجرمان و پلیس استفاده میشود
برای ساختن صداهای موسیقی با صدا، معمولاً آهنگی با کلمات
ایجاد یا پر شدن با صدای زنگ (بالا)
written abbreviation for singular
مخفف نوشته شده برای مفرد
برای ایجاد صداهای موسیقی با صدا
اگر برای کسی بخوانی که بخوابد، آواز می خوانی تا آن شخص بخوابد
پسری قدبلند با ژاکت عاج کوچک در حالی که دستانش در جیبش بود قدم می زد و آواز می خواند.
اگر کلمات را می دانید با هم بخوانید.
Now volleys of bird song are erupting from all around with perhaps ten or more birds singing at once.
اکنون صدای رگبار آواز پرندگان از اطراف فوران می کند، شاید ده یا چند پرنده در آن واحد آواز می خوانند.
صدای آواز یکی از طبقه پایین را می شنیدم.
وقتی پدر وارد شد، همه خانواده «تولدت مبارک» را خواندند.
یک بار دیگر اشپوتل آهنگ خود را برای پرندگان خواند. یک بار دیگر آنها به نجات او آمدند.
داریل در گروه کر دبیرستان خود آواز خواند.
سوفی در گروه کر کلیسا آواز می خواند.
هرکسی که می توانست ساز بزند یا آهنگ بخواند، برای شرکت در کنسرت دعوت شد.
خیلی زود، وینی مثل قناری آواز می خواند.
بث به سمت نهری که در آن سوی جنگل آواز می خواند دوید.
But the organ music was lovely although some of the vocalists sang rather modern stuff a bit like rock and roll.
اما موسیقی ارگ دوستداشتنی بود، اگرچه برخی از خوانندهها چیزهای نسبتاً مدرنی میخواندند، کمی شبیه راک اند رول.
او آنقدر نازک می نواخت و می خواند که من تقریبا گریه می کردم، آهنگ آنقدر غمگین بود.
گوشه ای نشسته بود و آرام برای نوزادش آواز می خواند.
دور هم می نشستند و آهنگ می خواندند.
He and Stefan had worked out a performance programme so that Ingrid wouldn't have to sing two big roles on consecutive nights.
او و استفان یک برنامه اجرایی ترتیب داده بودند تا اینگرید مجبور نباشد در شب های متوالی دو نقش بزرگ را بخواند.
بیا، دیوید، برای ما آهنگ بخوان!
بیا یه آواز بخونیم
بچه ها در کنسرت مدرسه دو آهنگ از شوبرت خواندند.
با صدای آواز پرندگان زود از خواب بیدار شدیم.
مادربزرگ شما دوست دارد که برای او آواز بخوانید.
آیا برای ما آهنگ میخوانی/آهنگی برای ما میخوانی؟
او هر شب بچه اش را برای خواب می خواند.
پاواروتی این هفته در La Scala در «La Bohème» رودولفو (= آواز بخشی از رودولفو) می خواند.
شما باید آواز بخوانید (= بلندتر بخوانید).
گلوله ای از بالای سر سرباز آواز می خواند.
او آهنگ های واقعا وحشتناکی را زیر دوش می خواند.
در سحر، پرندگان شروع به آواز خواندن کردند.
هنگام رانندگی با (= با) رادیو آواز خواندیم.
برای خوابیدن بچه اش را خواند.
chant
شعار دادن
hum
زمزمه
carol
سرود
serenade
سرناد
warble
تاب دار
trill
تریل
croon
کرون
descant
فرو ریختن
intonate
آهنگین
yodel
یودل
intone
لحن
lilt
روشن
chorus
گروه کر
troll
ترول
quaver
تکان دادن
vocaliseUK
vocaliseUK
vocalizeUS
vocalizeUS
انجام دادن
لوله
cantillate
طناب
render
ارائه دادن
choir
دوئت
duet
harmoniseUK
harmoniseUK
هماهنگی ایالات متحده
harmonizeUS
لالایی
hymn
دهان
lullaby
آواز می خواند
انفرادی
singsong
ترولولو
solo
trololo