dinner
dinner - شام
noun - اسم
UK :
US :
وعده غذایی اصلی روز که در وسط روز یا عصر مصرف می شود
یک مناسبت رسمی هنگام صرف یک وعده عصرانه، اغلب برای جشن گرفتن چیزی
the main meal of the day usually the meal you eat in the evening but sometimes in Britain, the meal eaten in the middle of the day
وعده غذایی اصلی روز، معمولاً وعده غذایی که در عصر می خورید، اما گاهی اوقات، در بریتانیا، وعده غذایی در وسط روز مصرف می شود.
یک مناسبت اجتماعی رسمی در عصر که در آن یک وعده غذایی سرو می شود، یا خود غذا
وعده غذایی اصلی روز چه در عصر و چه در وسط روز
شام همچنین یک مناسبت اجتماعی رسمی در شب است که در آن یک وعده غذایی سرو می شود
آلن و واندا سالگرد خود را در شامی که توسط فرزندانشان برگزار شد جشن گرفتند.
من و آن در یک شام در اتاق بازرگانی شهر شرکت کردیم.
او برای یک شام و نمایش مد در هتل قلعه بلیط داشت.
هنگام شام اعلام کرد که از خانه خارج می شود.
شام را تمام کرده بودیم و منتظر قبض بودیم.
شام چی بخوریم؟
برای شام در ریتز رفتیم بیرون.
چرا نمیای با ما شام بخوری؟
او برای شام به خانه می آید، سپس به کارخانه برمی گردد.
چرا نباید انتظار داشت که او به شام یادبود او برود؟
سارا برای ما یک شام واقعاً خوشمزه درست کرد.
آیا در این مورد در شام صحبت کنیم؟
از زمان شام قبل از بازی در ساعت سه، سندی به همه کسانی که گوش می دهند گفته است که چقدر می ترسد.
او از شام مدرسه متنفر بود.
برای شام یکشنبه چند دوست داشتیم.
من معتقدم شام را در Bapaume خواهیم خورد.
در یکی از لحظات کمتر روشن خودم، داوطلب شده بودم که شام روز شکرگزاری را میزبانی کنم.
با فرض اینکه همسر فرد دعوت شام را پذیرفته باشد، آیا قرارداد بسته اند؟ 2.
از شام لذت نبرده بود.
از این گذشته، او قرار بود از لتیا شام پذیرایی کند.
وقت شام است.
شما چه هنگام شام میخورید؟
امشب شام چی بخوریم؟
از آنجایی که مجرد هستم، معمولاً برای شام (= غذا خوردن در رستوران) بیرون می روم.
برای رفتن به شام
من می خواهم شما را برای شام بیرون ببرم.
بیا فردا شام دعوتشون کنیم
شام را چه ساعتی سرو می کنید؟
نوبت شماست که شام بپزید.
او شام زیادی نخورد.
من هرگز یک شام بزرگ نمی خورم.
Christmas/Thanksgiving dinner
کریسمس / شام شکرگزاری
یک شام سه وعده
یک شام کباب / استیک / بوقلمون
خانواده ای دور میز شام نشسته اند
یک بشقاب شام
او سخت تلاش می کرد تا مهمانان شام خود را تحت تأثیر قرار دهد.
شام مدرسه (= وعده های غذایی ارائه شده در مدرسه در وسط روز)
شام سالانه باشگاه در 3 ژوئن برگزار می شود.
برنده در یک شام جشن معرفی خواهد شد.
یک شام جمع آوری کمک مالی / خیریه
او از این حساب ها یک صبحانه واقعی سگ درست کرده است.
من مطمئن می شوم که بچه هایم یک شام مدرسه گرم دارند، نه فقط یک ناهار بسته بندی شده.
یک چای خامه ای
بچه ها چه ساعتی چای می خورند؟
آیا انتظار می رود برای شام لباس بپوشیم؟
همیشه یادم می رفت پول شامم را به مدرسه ببرم.
منوی شام گسترده شامل غذاهای لذیذ روسی است.
منوی شام مدرسه همیشه شامل تعادلی از انواع غذاها است.
ما وسایل شام را تا صبح نشوییم.
هنوز شام نخوردی؟
گسترش
banquet
ضیافت
repast
دوباره پسوند
feast
جشن
blowout
فوران
وعده غذایی
خوراک
regale
سلطنتی
binge
پرخوری
refection
انعکاس
scoff
تمسخر
hakari
هاکاری
chow
غذا خوردن
collation
گردآوری
چای
ناهار
supper
عصرانه
potluck
غذای ساده و مختصر
carousal
چرخ و فلک
fete
می خورد
eats
جشن باقلا
beanfeast
کیسه بازخورد
feedbag
دنده
ribs
سر به بالا
nosh-up
جمع کردن
tuck-in
مهمانی شام
غذای اصلی
غذای سیلی
دین دین
slap-up meal
din-din
snack
خوراک مختصر
سریع