celebrate
celebrate - جشن گرفتن
verb - فعل
UK :
US :
برای نشان دادن اینکه یک رویداد یا مناسبت با انجام کاری خاص یا لذت بخش مهم است
تعریف کردن از کسی یا چیزی
برای انجام مراسم مذهبی، به ویژه مراسم عشای ربانی مسیحیان
to take part in special enjoyable activities in order to show that a particular occasion is important
شرکت در فعالیت های خاص لذت بخش به منظور نشان دادن اهمیت یک موقعیت خاص
ابراز تحسین و تایید برای چیزی یا کسی
برای برگزاری مراسم مذهبی
تشخیص یک موقعیت مهم با شرکت در فعالیتی که آن را خاص می کند
بابت ارتقای شما تبریک می گویم - ما باید بیرون برویم و جشن بگیریم!
وقتی پگی 40 ساله شد، از 40 دوستش دعوت کرد تا در جشن گرفتن به او کمک کنند.
He crossed the road well ahead of the militiamen and rode into the encampment where the wedding was still being celebrated.
او خیلی جلوتر از شبه نظامیان از جاده عبور کرد و سوار به اردوگاهی شد که جشن عروسی در آنجا هنوز برگزار می شد.
و سپس جشن گرفتند، همه یکسان.
من از چادر گذشته بودم، جشن می گرفتم و متعجب بودم که چرا دستانم رها نشده است.
هری تولد سی سالگی خود را با صرف غذا در یک رستوران مجلل جشن گرفت.
ما روز جمعه تولد کیتی را جشن می گیریم.
This will be his first year celebrating Oktoberfest in the establishment he's owned for the last three years.
این اولین سالی است که او جشنواره اکتبر را در مؤسسه ای که در سه سال گذشته مالک آن بوده است جشن می گیرد.
امسال برای جشن گرفتن سالگرد ما چه کاری می خواهید انجام دهید؟
سال آینده برمی گردیم تا چهارمین زیارت خود را جشن بگیریم.
He was to celebrate the inauguration in Florida speaking up for the black voters who feel disenfranchised.
او قرار بود مراسم تحلیف را در فلوریدا جشن بگیرد و از رای دهندگان سیاه پوستی که احساس می کنند از حق رای محروم هستند صحبت کند.
اشعار او شادی های عشق را جشن می گیرند.
It is a day to celebrate the rich variety of people within our parish rather than create unnecessary divisions.
این روزی است که به جای ایجاد تفرقه های غیرضروری، از تنوع زیاد مردم در محله خود تجلیل می شود.
جشن فارغ التحصیلی به دانش آموزان اجازه می دهد تا دستاوردهای خود را با خانواده و دوستان جشن بگیرند.
جیک امتحاناتش را پس داده است. میریم بیرون جشن بگیریم
دلیل خوبی برای جشن گرفتن داشتیم.
برای جشن تولد
We celebrated our 25th wedding anniversary in Florence.
ما بیست و پنجمین سالگرد ازدواجمان را در فلورانس جشن گرفتیم.
to celebrate a victory/a success/an achievement
برای جشن گرفتن یک پیروزی/یک موفقیت/یک دستاورد
جشنواره فیلم در حال حاضر بیست و هفتمین سال خود را جشن می گیرد.
مردم چگونه سال نو را در کشور شما جشن می گیرند؟
او به خانه رفت تا کریسمس را با خانواده اش جشن بگیرد.
او با یک مهمانی برای خانواده و دوستان جشن گرفت.
شاید با چند دوست جشن بگیرم.
در این عکس او پیروزی در فینال 10000 متر مردان را جشن می گیرد.
آهنگ هایی که شادی های عشق عاشقانه را جشن می گیرند
فیلمی در تجلیل از زندگی و کار نلسون ماندلا
این مسابقه میلیون ها طرفدار دارد و برندگان ملی به عنوان قهرمانان تجلیل می شوند.
بیایید شامپاین را باز کنیم و جشن بگیریم!
این مراسم با رژه جشن گرفته شد.
روز استرالیا در 26 ژانویه جشن گرفته می شود.
ما همیشه سالگرد ازدواج خود را با بیرون رفتن برای شام جشن می گیریم.
اگر این طرح جواب داد، ما به سبک (= به شیوه ای خاص) جشن می گیریم.
کار او انرژی و اشتیاق جوانان را تجلیل می کند.
برای برگزاری مراسم عشای ربانی
صدها سال است که روز کودک در ژاپن جشن گرفته می شود.
a Fourth of July celebration
جشن چهارم جولای
مهمانی - جشن
carouse
چرخ و فلک
revel
شادی کردن
rejoice
دیوانه
rave
رولیک
rollick
برکت دادن
bless
سرود
carol
جشن
feast
شادی
jubilate
خروس
roister
جول
fete
آشغال
jol
ولگردی و قانونی شکنی
junket
شاد باش
spree
لذت بردن از خود
be merry
خوش بگذره
enjoy oneself
شاد کردن
از خودت لذت ببر
make merry
مناسبت بزرگداشت
یک توپ داشته باشید
مهمونی گرفتن
commemorate occasion
رها کن
زندگی کن
وووپی کردن
بالا بردن جهنم
وای
make whoopee
دمیدن بخار
بخور، بیاشام و شاد باش