celebration
celebration - جشن
noun - اسم
UK :
US :
یک مناسبت یا مهمانی وقتی چیزی را جشن می گیرید
عمل جشن گرفتن
یک رویداد اجتماعی خاص، مانند یک مهمانی، زمانی که شما چیزی را جشن می گیرید
عمل جشن گرفتن چیزی
Some examples include frustration over work an argument with a spouse, and celebration of a baseball game win.
برخی از نمونهها عبارتند از ناامیدی از کار، مشاجره با همسر، و جشن پیروزی در بازی بیسبال.
Janine had her birthday celebration a week early.
جنین جشن تولدش را یک هفته زودتر برگزار کرد.
هر سال در پایان ماه ژوئن یک جشن دو روزه در سطح شهر برگزار می شود.
این بیمارستان در حال برنامه ریزی برای جشن بزرگ پنجاهمین سالگرد تاسیس خود است.
وقتی پرچم ما به اهتزاز در می آید، به معنای جشن ملی است.
This was no celebration of diversity.
این جشن تنوع نبود.
In our own celebrations this Christmas, may we join with Mary in giving thanks for the amazing gift of human life.
در جشنهای خودمان در این کریسمس، باشد که با مریم به خاطر هدیه شگفتانگیز زندگی بشر تشکر کنیم.
New Year's celebrations
جشن های سال نو
مشروبات الکلی و غذای فراوان این جشن را که پدربزرگ انفجارهای چهارم ژوئیه در نظر گرفته می شود، در بر می گیرد.
آیا این جشن، شش سال پس از آزادی، یادآور روزهای کمتر خوشی بود؟
با برگزاری جشن عروسی در فضای باز شروع می شود.
جشن سال نو در اسکاتلند به مدت سه روز ادامه دارد.
مناسبت جشن چهلمین سالگرد ارکستر بود.
birthday celebrations
جشن های تولد
wedding/victory celebrations
جشن های عروسی/پیروزی
امیدوارم شما هم در جشن کریسمس شرکت کنید.
آنها جشنی را به مناسبت چهل سال خدمت قایق نجات برگزار کردند.
به عنوان بخشی از جشن ها، مدرسه یک روز باز برای عموم در نظر گرفته است.
آنها در میان جمعیتی بودند که در این جشن شرکت کردند.
برندگان هفته آینده در جشنی در بوستون تجلیل خواهند شد.
پیروزی او دلیلی برای جشن بود.
عبادت جشن زندگی او بود (= ستایش از آنچه در زندگی خود کرده بود).
جشن سالانه فرهنگ کارائیب در این شهر از 4 ژوئن آغاز می شود.
a party in celebration of their fiftieth wedding anniversary
یک مهمانی در جشن پنجاهمین سالگرد ازدواجشان
روز جشن و اتحاد ملی
50th anniversary celebrations
جشن های پنجاهمین سالگرد
هوای نامناسب مانع از برگزاری جشن های رسمی شد.
وقتی انگلیس جام را برد، جشن های خیابانی وحشیانه ای برگزار شد.
جشن ویژه ای به افتخار او برگزار کردند.
یک جشن تولد دوگانه
این جشن با یک شام کاباره ادامه یافت.
روستاییان بسیار خوشحال هستند که جشنی را برای نشان دادن بهترین محصول در سالهای اخیر برگزار میکنند.
آنها در حال حاضر برای جشن تولد 80 سالگی او در ماه اکتبر آماده می شوند.
این کشور برای جشن های روز جمهوری در 26 ژانویه آماده می شود.
این پیروزی دلیلی برای جشن بزرگ بود.
آنها شامی را برای تجلیل از موفقیت های سال ترتیب دادند.
a joyous celebration of life
جشن شاد زندگی
جشن های سال نو پر جنب و جوش در سراسر شهر برگزار شد.
چنین خبرهای خوبی دعوت به (= سزاوار) جشن است!
بیایید برای جشن ورود سالم او مقداری شامپاین بخریم.
festival
جشنواره
gala
جشن
مهمانی - جشن
fete
کارناوال
carnival
رویداد
سالگرد
fest
دیوانه
festivity
ضربه شدید
jubilee
تابع
rave
جابجایی
bash
فستا
جمع آوری
jamboree
هوپلو
fiesta
مناسبت
gathering
کوبیدن پی در پی
hoopla
امر
انفجار
thrash
چرخ و فلک
انجام دادن
blast
هولابالو
carousal
آشغال
فوران
hullabaloo
بند جنگ
junketing
مراسم
blowout
خوشگذرانی
bunfight
جشن باقلا
لوبیا
revel
خوشرویی
beanfeast
beano
conviviality