repeat
repeat - تکرار
verb - فعل
UK :
US :
تکرار کرد
تکراری
قابل تکرار
تکرار نشدنی
به طور مکرر
---
---
---
برای گفتن یا نوشتن دوباره چیزی
برای انجام دوباره کاری
گفتن چیزی که شخص دیگری به تازگی گفته است، به ویژه برای یادگیری آن
برای گفتن چیزی که شنیده ای به کسی، مخصوصاً چیزی راز
برای پخش مجدد یک برنامه تلویزیونی یا رادیویی
رویدادی که بسیار شبیه به اتفاق قبلی است
یک برنامه تلویزیونی یا رادیویی که قبلاً پخش شده است
علامتی که به نوازنده میگوید یک قطعه موسیقی را دوباره پخش کند یا موسیقی که دوباره پخش میشود
برای دستیابی به نتایج مشابه، سطح عملکرد و غیره
یک رویداد، موقعیت و غیره که بسیار شبیه به رویداد قبلی است
گفتن یا گفتن چیزی به مردم بیش از یک بار
اتفاق افتادن یا انجام کاری بیش از یک بار
برای گفتن دوباره همان چیز، یا همان چیزها را دوباره و دوباره
موقعیتی که در آن چیزی بیش از یک بار اتفاق می افتد یا انجام می شود
یک برنامه تلویزیونی یا رادیویی که دوباره پخش می شود
برای گفتن، گفتن یا انجام کاری دوباره
این خبر به سختی ارزش تکرار را دارد.
او تکرار کرد: فقط نمی توانم آن را باور کنم.
یک ماه بعد وقتی دول از اسپرینگفیلد، پایتخت ایلینویز دیدن کرد، این صحنه تکرار شد.
بعد از من تکرار کنید: من دیگر پولی را برای بلیط های بخت آزمایی هدر نمی دهم.
چرا باید هر چه می گویم تکرار کنی؟
هنری مدام شماره تلفنش را برای خودش تکرار می کرد تا فراموش نکند.
هلمز آزمایش های خود را برای تأیید وجود اتم ها تکرار کرد.
و شش سال بعد، تاریخ در رانچو لاس ایزابلز تهدید به تکرار می شود.
اگر تاریخ تکرار شود، تیلور می تواند دومین جایزه گرمی خود را دریافت کند.
ویلی باید مهدکودک را تکرار کند.
شما نمی توانید، تکرار نکنید، آن را جعل نکنید.
الگوی گل های قرمز و سبز روی روتختی و پرده ها تکرار می شود.
نمایش جوایز شنبه شب ساعت شش در شبکه TNN تکرار خواهد شد.
لطفا سوال شماره شش را تکرار کنید؟
او تکرار کرد که نیازی به زنگ هشدار نیست.
برای تکرار یک سوال / یک ادعا / یک ادعا / یک هشدار
برای تکرار یک عبارت/مانترا
چند بار این کلمه را تکرار کرد.
متاسفم - آیا می توانید آن را تکرار کنید؟
نام او را به آرامی و بارها تکرار می کرد.
مخالفان خواستار استعفای رئیس جمهور شده اند.
آیا حاضرید این ادعاها را در دادگاه تکرار کنید؟
قبلاً به آن اشاره کردم، اما تکرار (= ارزش دارد).
بگو اگر من خودم را تکرار می کنم (= اگر قبلاً این را گفته ام).
او دوست دارد تکرار کند که موفقیت شرکت به او بستگی دارد.
او تکرار کرد: واقعا مطمئنی؟
تکرار می کنم ادعاها کاملاً بی اساس است.
همچنین، برای تکرار، نمی توان از این تغییرات اجتناب کرد.
من با او همسفر نیستم، تکرار نکنم!
سپس اظهارات معلم توسط دانش آموزان تکرار می شود.
گوش کنید و هر جمله را بعد از من تکرار کنید.
آیا می توانید آنچه را که گفتم کلمه به کلمه تکرار کنید؟
او تکرار کرد: ما هر دو خواب بودیم و چیزی نشنیدیم.
من نمی خواهم یک کلمه از این را برای کسی تکرار کنید.
این شایعه به طور گسترده در مطبوعات تکرار شده است.
برای تکرار یک اشتباه/فرآیند
برای تکرار یک آزمایش/تمرین
برگزارکنندگان امیدوارند که موفقیت رویداد سال گذشته را تکرار کنند.
او اولین جایزه بزرگ موناکو خود را در سال 1994 برد و این شاهکار را در سال های 1995، 1997 و 1999 تکرار کرد.
درمان باید هر دو تا سه ساعت یکبار تکرار شود.
آنها امیدوارند پیروزی سال گذشته را تکرار کنند.
بعید است این پیشنهادات تکرار شود.
این برنامه ها در سال آینده نیز تکرار خواهد شد.
تکرار یک کلاس/سال/پایه (= در مدرسه، گرفتن دوباره کلاس/سال/نمره)
پای راست را 20 بار بلند کرده و پایین بیاورید. با پای چپ تکرار کنید.
تاریخ روش عجیبی برای تکرار دارد.
repetition
تکرار
duplication
تکثیر. مضاعف شدن
reiteration
همانند سازی
replication
تکراری
duplicate
عود
recurrence
دوباره انجام دهید
redo
بازپخش
replay
اجرا مجدد
reprise
کپی 🀄
rerun
اکو
بازسازی
echo
خلاصه
iteration
خلاصه سازی
reduplication
المثنی، کپی دقیق
renewal
تولید مثل
recap
در حال نمایش مجدد
recapitulation
همینطور
replica
ظهور مجدد
reproduction
بیان مجدد
reshowing
برگشت
ditto
عود مجدد
reappearance
دوباره امتحان کنید
restatement
افزونگی
تکرار شونده
reoccurrence
تکرار تلاش
retry
کپی برداری
redundancy
مشق
repeating
copying
rehearsal
اصلی
نمونه، مثال
prototype
نمونه اولیه
archetype
الگو، نمونه اولیه
استاد
تفاوت
genuine article
مقاله اصیل