discrimination
discrimination - تبعیض
noun - اسم
UK :
US :
تبعیض آمیز
تبعیض قائل شدن
رفتار با یک فرد یا گروه متفاوت از دیگری به شیوه ای ناعادلانه
the ability to recognize the difference between two or more things, especially the difference in their quality
توانایی تشخیص تفاوت بین دو یا چند چیز، به ویژه تفاوت در کیفیت آنها
فرآیند برخورد با یک بازار، کشور، نوع محصول و غیره متفاوت از بازار دیگر
when a worker in a company is treated unfairly because of their race sex age etc especially by not being considered for a job. This is illegal in many countries
زمانی که با یک کارگر در یک شرکت به دلیل نژاد، جنس، سن و غیره، به ویژه به دلیل در نظر نگرفتن شغل، ناعادلانه رفتار می شود. این در بسیاری از کشورها غیرقانونی است
treating a person or particular group of people differently especially in a worse way from the way in which you treat other people because of their race gender sexuality, etc.
رفتار متفاوت با یک فرد یا گروه خاصی از مردم، به خصوص به روشی بدتر از رفتاری که با دیگران دارید، به دلیل نژاد، جنسیت، جنسیت و غیره.
توانایی دیدن تفاوت بین دو چیز یا افراد
the treatment of a person or particular group of people differently in a way that is worse than the way people are usually treated
رفتار متفاوت با یک فرد یا گروه خاصی از مردم، به نحوی که بدتر از رفتاری است که معمولاً با مردم می شود
تبعیض همچنین تعصب علیه مردم و امتناع از دادن حقوق آنهاست.
توانایی قضاوت در مورد کیفیت چیزی بر اساس تفاوت آن با سایر چیزهای مشابه
the practice of treating particular people companies, or products differently from others especially in an unfair way
رفتار متفاوت با افراد، شرکت ها یا محصولات خاص، به ویژه به شیوه ای ناعادلانه
In the past few weeks the government has once again blocked an attempt to give disabled people legal protection against discrimination.
در چند هفته گذشته، دولت بار دیگر از تلاش برای حمایت قانونی از افراد معلول در برابر تبعیض جلوگیری کرده است.
شایع ترین قربانیان تبعیض سنی کارمندانی هستند که در اواسط 50 سال زندگی می کنند.
او معتقد بود که رئیسش قانون تبعیض سنی را نقض کرده است.
Immigrants faced harassment and discrimination and were paid considerably less than their white colleagues.
مهاجران با آزار و اذیت و تبعیض مواجه بودند و دستمزد بسیار کمتری نسبت به همکاران سفیدپوست خود دریافت می کردند.
نتیجه همچنان تبعیض است.
The Department was notorious for its blatant discrimination against non-U.S. citizen employees.
این وزارتخانه به دلیل تبعیض آشکار علیه کارمندان غیرآمریکایی شهره بود.
No legal framework prevails to enable disabled people to counteract discrimination unfair employment practices, problems of access etc.
هیچ چارچوب قانونی وجود ندارد که افراد معلول را قادر به مقابله با تبعیض، شیوه های ناعادلانه استخدام، مشکلات دسترسی و غیره کند.
قانون فدرال تبعیض بر اساس نژاد، جنسیت یا رنگ را ممنوع می کند.
It did not outlaw indirect discrimination and indeed the concept of indirect discrimination did not appear in the legislation.
این تبعیض غیرمستقیم را غیرقانونی نمی دانست و در واقع مفهوم تبعیض غیرمستقیم در قانون وجود نداشت.
سرکوب سیاسی و تبعیض نژادی در اوج قرار داشت.
The company was found guilty of racial discrimination and was ordered to renew Ms. Jayalalitha's employment contract.
این شرکت به دلیل تبعیض نژادی مجرم شناخته شد و به تمدید قرارداد کاری خانم Jayalalitha دستور داده شد.
طرحی برای مقابله با تبعیض نژادی در نیروی پلیس
تبعیض نژادی
They managed to reform American law and ban racial and religious discrimination in housing schools, and the workplace.
آنها موفق شدند قوانین آمریکا را اصلاح کنند و تبعیض نژادی و مذهبی را در مسکن، مدارس و محل کار ممنوع کنند.
White-male fears of reverse discrimination have been widely exaggerated.
ترس مردان سفیدپوست از تبعیض معکوس به طور گسترده اغراق شده است.
یک پرونده تبعیض جنسی
بسیاری از زنان هنوز در ارتش با تبعیض جنسی روبرو هستند.
The truth is that social discrimination continues, somewhat attenuated in the North but hardly at all attenuated in the South.
حقیقت این است که تبعیض اجتماعی همچنان ادامه دارد، در شمال تا حدودی کاهش یافته، اما در جنوب به سختی کاهش یافته است.
برای جلوگیری از تبعیض علیه معلولان، قوانین باید سختتر شوند.
But unfair discrimination can keep women from the opportunity to become a boss.
اما تبعیض ناعادلانه می تواند زنان را از فرصت تبدیل شدن به یک رئیس باز دارد.
تبعیض سنی/نژادی/جنسی/جنسی (= به دلیل سن، نژاد یا جنسیت کسی)
تبعیض علیه سالمندان
discrimination in favour of the young
تبعیض به نفع جوانان
They alleged discrimination by the authorities.
آنها مدعی تبعیض از سوی مقامات شدند.
ممنوع کردن/غیر قانونی کردن/منع تبعیض بر اساس نژاد، جنسیت یا گرایش جنسی
legislation to ban discrimination on the grounds of age
قانون منع تبعیض به دلیل سن
او در انتخاب دوستانش تبعیض زیادی از خود نشان داد.
برای یادگیری تمایز بین درست و غلط
کودکان خردسال به سختی می توانند تبعیض های خوب را انجام دهند.
انجام چنین تبعیض های خوب به تجربه زیادی نیاز دارد.
They examined racial discrimination in the workplace.
آنها تبعیض نژادی در محل کار را بررسی کردند.
Levels of discrimination against recent immigrants are high.
سطوح تبعیض علیه مهاجران اخیر بالاست.
Many disabled people face discrimination at work.
بسیاری از افراد ناتوان در محل کار با تبعیض مواجه می شوند.
Overt sex or race discrimination is illegal.
تبعیض جنسی یا نژادی آشکار غیرقانونی است.
اظهارات نژادپرستانه یک کارفرما به یک کارمند می تواند تبعیض غیرقانونی باشد.
این موسسه خیریه برای پایان دادن به تبعیض در سلامت روان مبارزه می کند.
این تبعیض در مرحله انتخاب نهایی رخ داد، نه در مصاحبه.
این قانون اکنون تبعیض نژادی و قومی را ممنوع می کند.
There is widespread discrimination against travelling communities.
تبعیض گسترده ای علیه جوامع مسافرتی وجود دارد.
discrimination based on sexuality
تبعیض بر اساس تمایلات جنسی
evidence of discrimination against black workers
شواهد تبعیض علیه کارگران سیاه پوست
law suits alleging discrimination
دعوای حقوقی با ادعای تبعیض
the federal government's employment discrimination laws
قوانین تبعیض شغلی دولت فدرال
Jews suffered many forms of discrimination in medieval Europe.
یهودیان در اروپای قرون وسطی از انواع تبعیض رنج می بردند.
اکثر گروه های اقلیت در این کشور نوعی تبعیض نژادی را تجربه کرده اند.
خط مشی ما تبعیض بر اساس نژاد، جنسیت یا جنسیت افراد را ممنوع می کند.
برنامه هایی برای ارائه قانون جدیدی برای مقابله با تبعیض مذهبی وجود دارد.
This is blatant discrimination against people with disabilities.
این تبعیض آشکار علیه افراد دارای معلولیت است.
With the current job situation age discrimination in employment is becoming more common.
با وضعیت فعلی شغل، تبعیض سنی در استخدام رو به افزایش است.
دیروز باشگاه از تبعیض نژادی علیه یکی از اعضایش پاک شد.
اعضای جامعه LGBTQ به دلیل گرایش جنسی خود ادعای تبعیض دارند.
intolerance
عدم تحمل
prejudice
تعصب
bias
جانبداری
bigotry
نابرابری
inequity
بی انصافی
unfairness
علاقه مندی انگلستان
favouritismUK
تنگ نظری
narrow-mindedness
سن گرایی
ageism
شوونیسم
chauvinism
طبقه گرایی
classism
طرفدار ایالات متحده
favorUS
favourUK
favourUK
عدم آزادی
illiberality
بی عدالتی
injustice
حزب گرایی
partisanship
وضع
disposition
غیر لیبرالیسم
illiberalism
تمایل
inclination
استعداد
predilection
طرفداری ایالات متحده
predisposition
نفرت
favoritismUS
تکیه دادن
hatred
غیر عینی بودن
intolerantness
اشتباه
leaning
یک طرفه بودن
narrowmindedness
کوچک فکری
nonobjectivity
partiality
one-sidedness
small-mindedness
equality
برابری
impartiality
بی طرفی
عدالت
fairness
انصاف
justness
برابری طلبی
coequality
ایسونومی
egalitarianism
تحمل
equitability
عدم تبعیض
equity
فرصت برابر
isonomy
حقوق برابر
tolerance
رفتار برابر
nondiscrimination
برخورد منصفانه
عینیت
equal rights
ذهن باز
شایسته سالاری
دوست نداشتن
neutrality
انزجار
objectivity
نفرت
open-mindedness
بی میلی
unbiasedness
بی تعصبی
meritocracy
بی علاقگی
dislike
یکدست بودن
antipathy
disinclination
isonomia
unprejudice
disinterest
hatred
even-handedness
neutralism