unfaithful
unfaithful - بي وفا
adjective - صفت
UK :
US :
وفاداری
با ایمان
بی ایمانی
بی ایمان
صادقانه
کسی که خیانت می کند با کسی که همسر، شوهر یا شریک همیشگی او نیست رابطه جنسی برقرار می کند
having a sexual relationship or experience with a person who is not your husband wife or usual sexual partner
داشتن رابطه جنسی یا تجربه با فردی که همسر، همسر یا شریک جنسی معمول شما نیست
وفادار نیست یا قابل اعتماد نیست
خیانت همچنین به معنای داشتن رابطه فیزیکی با فردی است که زن یا شوهر شما نیست.
اما اصلاً مشخص نیست که چرا زن اینقدر اغلب خیانت می کند.
اما سوم اینکه زنان گاهی اوقات خیانت می کنند.
جف قول داد که دیگر هرگز خیانت نخواهد کرد.
Claudio is the unfaithful, deceitful { friend } who leads Leonardo astray into drinking, gambling and having romantic affairs.
کلودیو همان {دوست} خیانتکار و فریبکار است که لئوناردو را به مشروب خوردن، قمار و داشتن روابط عاشقانه منحرف می کند.
They are building up alternative relationships and are more likely to be unfaithful if the marriage is going badly.
آنها در حال ایجاد روابط جایگزین هستند و اگر ازدواج بد پیش برود، احتمال خیانت آنها بیشتر است.
چرا زنان با شرکای خیانتکار می مانند؟
در تمام مدت او به طرز وحشیانه ای تصور می کند که او به هزاران روش بی اهمیت به او خیانت می کند.
او تا به حال یک بار به او خیانت نکرده بود و نه او به او، او قمار می کرد.
او مرا متهم به بی وفایی به او کرد.
بعدها متوجه شدم که شوهرم به من خیانت می کند.
آیا ممکن بود خیانت کنی اما هنوز همسرت را دوست داشته باشی؟
تا حالا بهش بی وفایی کردی؟
از شوهر خیانتکارش طلاق گرفت.
اگر مردی به من خیانت می کرد بدون توجه به شرایط او را ترک می کردم.
an unfaithful friend
یک دوست بی وفا
disloyal
بی وفا
treacherous
خائنانه
faithless
بی ایمان
نادرست
perfidious
آدم حیله گر
traitorous
خائن
untrustworthy
غیر قابل اعتماد
deceitful
فریبنده
insincere
غیر صادقانه
treasonable
بی ثبات
fickle
بازآفرین
recreant
متحول
undependable
ماردار
unreliable
شریر
untrue
دو گذر
shifty
ژانوس صورت
snaky
دو رو
wicked
پشت خنجر زدن
double-crossing
دو طرفه
Janus-faced
از نیت بد
two-faced
دل کاذب
back-stabbing
دوگانه
double-dealing
متقلب
دو زمان بندی
false-hearted
ناپایدار
duplicitous
مرتد
dishonest
two-timing
inconstant
apostate
deceptive
faithful
با ایمان
devoted
اختصاص داده شده است
loyal
وفادار
trustworthy
قابل اعتماد
dedicated
اختصاصی
dependable
متعهد شد
reliable
ثابت
committed
درست است، واقعی
سریع
میهن پرست
تزلزل ناپذیر
patriotic
ثابت قدم
unwavering
وظیفه شناس
steadfast
عابد
unswerving
پرشور
dutiful
استدلال
devout
مصمم
ardent
پایدار
staunch
متعصب
resolute
محکم
استنشاق
trusted
رنگ شده در پشم
allegiant
آبی واقعی
passionate
صادق دل
trusty
fanatical
stanch
dyed-in-the-wool
true-blue
true-hearted