aspect

base info - اطلاعات اولیه

aspect - جنبه

noun - اسم

/ˈæspekt/

UK :

/ˈæspekt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [aspect] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The book aims to cover all aspects of city life.


    این کتاب قصد دارد تمام جنبه های زندگی شهری را پوشش دهد.


  • این نمایشگاه بر جنبه های مختلف زندگی و فرهنگ در خاورمیانه متمرکز خواهد بود.


  • مهمترین جنبه بحث

  • She felt she had looked at the problem from every aspect.


    او احساس می کرد که از هر جنبه ای به مشکل نگاه کرده است.

  • This was one aspect of her character he hadn't seen before.


    این یکی از جنبه های شخصیت او بود که او قبلاً ندیده بود.

  • We have worked very hard on certain aspects of our game.


    ما روی جنبه‌های خاصی از بازی‌مان خیلی سخت کار کرده‌ایم.

  • The consultancy gives advice to manufacturers on the health and safety aspects of their products.


    این مشاوره به تولیدکنندگان در مورد جنبه های بهداشتی و ایمنی محصولاتشان مشاوره می دهد.

  • Events began to take on a more sinister aspect.


    رویدادها جنبه شوم تری پیدا کردند.


  • جنبه کثیف و کثیف نوار

  • Our room had a western aspect.


    اتاق ما جنبه غربی داشت.

  • The southern aspect of the school was dominated by the mountain.


    قسمت جنوبی مدرسه تحت تسلط کوه بود.

  • The project has two main aspects.


    این پروژه دو جنبه اصلی دارد.

  • The service was excellent in every aspect.


    خدمات از هر نظر عالی بود.

  • They provided assistance on various aspects of the job.


    آنها در جنبه های مختلف کار کمک کردند.

  • We will be looking at many different aspects of pollution.


    ما جنبه های مختلف آلودگی را بررسی خواهیم کرد.

  • Questions also cover much broader aspects of general health and fitness.


    سوالات همچنین جنبه های بسیار گسترده تری از سلامت عمومی و تناسب اندام را پوشش می دهند.


  • این طرح از بعد اجتماعی بسیار خوب است.


  • جنبه های مثبت بازنشستگی

  • the theoretical aspects of the course


    جنبه های نظری دوره

  • the worst aspects of tourism


    بدترین جنبه های گردشگری

  • Which aspects of the job do you most enjoy?


    از کدام جنبه های شغلی بیشتر لذت می برید؟

  • His illness affects almost every aspect of his life.


    بیماری او تقریباً همه جنبه های زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهد.

  • That's the most worrying aspect of the situation.


    این نگران کننده ترین جنبه وضعیت است.

  • Lighting is a vitally important aspect of filmmaking.


    نور یکی از جنبه های حیاتی فیلمسازی است.


  • آیا از هر نظر به مشکل فکر کرده اید؟


  • اتاق غذاخوری جنبه جنوبی دارد که به ما امکان می دهد از نور خورشید نهایت استفاده را ببریم.

  • The glasses and the beard lend him a rather scholarly aspect.


    عینک و ریش جنبه نسبتاً علمی به او می بخشد.

  • A widescreen picture has an aspect ratio of 16:9.


    یک تصویر عریض دارای نسبت تصویر 16:9 است.

  • There’s another aspect of the cost of caring for old parents at home that I’d like to mention.


    جنبه دیگری از هزینه مراقبت از والدین مسن در خانه وجود دارد که مایلم به آن اشاره کنم.


  • او تقریباً تمام جنبه های سیستم عدالت کیفری را می شناسد.

  • A farmer has to handle various aspects of the business.


    یک کشاورز باید جنبه های مختلف تجارت را اداره کند.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • کل

  • entirety


    تمامیت


  • بدن

  • entity


    وجود، موجودیت


  • بسته بندی


  • ترکیبی

  • conglomeration


    کنگلومرا

  • ensemble


    گروه


  • واحد


  • سرزمین بیگانه

لغت پیشنهادی

amenities

لغت پیشنهادی

tap

لغت پیشنهادی

arenas