banker
banker - بانکدار
noun - اسم
UK :
US :
کسی که در یک بانک در یک موقعیت مهم کار می کند
بازیکنی که مسئول پول در برخی بازی های قمار است
کسی که در مدیریت یک بانک کار می کند
an organization that performs banking activities
سازمانی که فعالیت های بانکی را انجام می دهد
کسی که موقعیت مهمی در بانک دارد
شخصی که در بازی ها مسئول پرداختن به پول است
شخصی که موقعیت مهمی در بانک دارد
کسی که صاحب یک بانک است یا موقعیت مهمی در بانک دارد
سازمانی که خدمات یک بانک را ارائه می دهد
شوهر من یک بانکدار با برنامه بسیار سخت است.
اقتصاد دو نیاز اساسی بانکداران سرمایه گذاری را برآورده کرد.
حرکت بازرگانان، بانکداران، صنعت گران به حزب ... ادامه یافت ...
A former merchant banker, Le Roux knew little about motorbikes; he didn't even have a license to drive one.
لو رو که یک بانکدار تاجر سابق بود، اطلاعات کمی در مورد موتور سیکلت داشت. او حتی گواهینامه رانندگی نداشت.
او پیش از این هرگز یک بانکدار فقیر را ملاقات نکرده بود.
a merchant banker
یک بانکدار تاجر
He’s an investment banker in New York.
او یک بانکدار سرمایه گذاری در نیویورک است.
او در 40 سالگی یک بانکدار موفق بود.
an investment/merchant banker
یک بانکدار سرمایه گذاری/تجار
پس از سقوط، هزاران بانکدار ناگهان بیکار شدند.
انتقاداتی نسبت به میزان پاداش بانکداران وجود داشت.
این شرکت امیدوار است که به بانکدار برتر منطقه تبدیل شود.
broker
دلال
فروشنده - دلال
financier
سرمایه گذار
مدیر
افسر
سرمایه دار
capitalist
کروپیر
croupier
خانه
گوینده
teller
خزانه دار
treasurer
رباخوار
usurer
مجری بانکی
banking executive
مدیر بانک
بانکدار سرمایه گذاری
investment banker
بانکدار تاجر
merchant banker
وام دهنده
money-lender
صنعتگر
industrialist
کارگزار بورس
stockbroker
نجیب زاده
magnate
کیف پول
moneybags
پشتیبان
tycoon
پول
backer
کارآفرین
تاجر
entrepreneur
گربه چاق
businessperson
مرد پول
سفته باز
زن تاجر
speculator
businessman
businesswoman
borrower
وام گیرنده
