farmer
farmer - مزرعه دار
noun - اسم
UK :
US :
کسی که مالک یا مدیریت یک مزرعه است
شخصی که مالک یا مدیریت یک مزرعه است
کسی که مالک یک مزرعه است یا از آن مراقبت می کند
شخصی که مالک یک مزرعه است یا از آن مراقبت می کند
کسی که مالک یا اداره یک مزرعه است، به ویژه به عنوان یک تجارت
Instead farmers would get a guaranteed but dwindling federal payment over each of the next seven years.
در عوض، کشاورزان در هر یک از هفت سال آینده یک پرداخت تضمینی اما رو به کاهش فدرال دریافت خواهند کرد.
U.S. farmers sold the world about $ 50 billion in farm goods last year much of it genetically engineered.
کشاورزان آمریکایی سال گذشته حدود 50 میلیارد دلار کالاهای کشاورزی به دنیا فروختند که بیشتر آن به صورت مهندسی ژنتیک شده بود.
بنابراین، برنامه آقای مک شری این است که حمایت از درآمد را به سمت کشاورزان کوچکتر هدایت کند.
بیشتر ما کشاورزان معیشتی بودیم.
با این حال، گاهی اوقات کشاورزان بدترین دشمنان خود بوده اند.
این سیستمی بود که کار می کرد و ممکن بود برای کشاورزان در مناطق انبار جذاب باشد.
یارانه های فدرال همچنان به کشاورزان تنباکو داده می شود.
My parents are dairy farmers.
پدر و مادر من دامدار هستند.
زمین متعلق به یک کشاورز محلی است.
بسیاری از کشاورزان معمولی به ارگانیک تبدیل شده اند.
طرحی جدید برای کمک به کشاورزان خردهمالک
Settlers were primarily subsistence farmers.
مهاجران عمدتاً کشاورزان امرار معاش بودند.
یک دامدار/گوسفندکار
کشاورزان محلی می گویند که آنها مجبور شده اند زمین های خود را ترک کنند تا راه را برای توسعه دهندگان باز کنند.
یک گوسفنددار مرفه
برای کشاورزان کوچک آمریکای مرکزی رقابت با برنجکاران آمریکایی دشوار است.
agriculturalist
کشاورز
agronomist
متخصص کشاورزی
tiller
پنجه زن
agriculturist
پرورش دهنده
grower
کاشت
planter
جمع کننده
gleaner
کرافتر
cultivator
خرده مالک
crofter
دروگر
smallholder
دامدار
harvester
باغبان
rancher
چرنده
husbandman
یومن
gardener
کشاورزی
grazier
سهامدار
yeoman
هموطن
agrarian
مزرعه
sharecropper
تهيه كننده
breeder
کلودهپر
countryman
بلال
farmhand
کاک
از خود راضی
clodhopper
زراعت کن
cob
تغذیه کننده
cockie
صاحب خانه
cocky
cropper
feeder
grazer
homesteader
horticulturist
nonfarmer
غیر کشاورز