discourse
discourse - گفتمان
noun - اسم
UK :
US :
یک سخنرانی جدی یا یک نوشته در مورد یک موضوع خاص
گفتگو یا بحث جدی بین افراد
زبان مورد استفاده در انواع خاص گفتار یا نوشتار
استفاده از زبان برای برقراری ارتباط در گفتار یا نوشتار، یا مثالی از این
بحث یا مناظره (= استدلال رسمی یا سیاسی)، یا نمونه ای از این
یک سخنرانی یا نوشته ای در مورد یک موضوع خاص، معمولاً جدی
to talk or write about a subject especially for a long time and in a way that suggests you know a lot about it
صحبت کردن یا نوشتن در مورد یک موضوع، به خصوص برای مدت طولانی و به گونه ای که نشان می دهد شما اطلاعات زیادی در مورد آن دارید
برای گفتگو یا بحث
spoken or written discussion
بحث گفتاری یا نوشتاری
In many cases, the conventions of academic discourse force researchers to make these assumptions even more explicit and specific.
در بسیاری از موارد، قراردادهای گفتمان دانشگاهی، محققان را وادار می کند که این فرضیات را حتی واضح تر و مشخص تر بیان کنند.
محدودیت های گفتمان دیپلماتیک
Without tampering with the deviant sentence itself we can investigate the effects of placing it in variously elaborated discourse contexts.
بدون دستکاری خود جمله انحرافی، میتوان تأثیرات قرار دادن آن را در زمینههای گفتمانی مفصل بررسی کرد.
However exciting his paper his thesis seemed in danger of crumbling if it were reworked into a conventional historical discourse.
هر چند مقاله او هیجان انگیز بود، به نظر می رسید که تز او در خطر فروپاشی است اگر دوباره به یک گفتمان تاریخی متعارف تبدیل شود.
Legal discourse and scientific discourse often sacrifice the maxim of quantity to the maxim of quality.
گفتمان حقوقی و گفتمان علمی غالباً حداکثر کمیت را قربانی حداکثر کیفیت می کند.
Chapter 2 attempts to demonstrate the specific appeal of formal labourism by examining the construction of political discourses around the working class.
فصل 2 تلاش می کند تا جذابیت خاص کارگری رسمی را با بررسی ساخت گفتمان های سیاسی پیرامون طبقه کارگر نشان دهد.
گفتمان عقلانی در مورد سیاست عمومی برای یک دموکراسی حیاتی است.
نمونه اولیه گفتمان غیر متقابل کتابی است از یک نویسنده مرده.
Simply combining methods associated with femininity and masculinity, does not challenge the discourses of gender which support these associations.
صرف ترکیب روش های مرتبط با زنانگی و مردانگی، گفتمان های جنسیتی را که از این تداعی ها حمایت می کنند، به چالش نمی کشد.
گفتمانی در مورد مسائل جنسیت و جنسیت
او امیدوار بود در این جلسه گفتمان سیاسی پرنشاطی برگزار شود.
spoken/written discourse
گفتار گفتاری / نوشتاری
تحلیل گفتمان
Ellipsis is a characteristic feature of spoken discourse.
بیضی ویژگی بارز گفتمان گفتاری است.
آنها ممکن است در بازیابی کلمات و سازماندهی یک گفتمان پیچیده مشکل داشته باشند.
در رسانه های اجتماعی، به نظر می رسد صداهای خشمگین و پرخاشگرانه بر گفتمان مسلط هستند.
این ایده ها برای سال ها بخشی از گفتمان عمومی بوده است.
او رسانه ها را متهم به گنگ کردن گفتمان سیاسی کرد.
من نگران هستم که این رویدادها می تواند گفتمان بین ملت های ما را برای سال های آینده مسموم کند.
ما باید در مورد کارمان و نحوه تامین مالی آن با مردم گفتمان داشته باشیم.
او در مورد ماهیت زندگی پس از مرگ سخنرانی کرد.
این مقاله گفتمانی در مورد نیازهای انرژی آینده کشور بود.
او سپس یک گفتمان طولانی را آغاز کرد و توضیح داد که چرا من اشتباه می کردم.
ما می بینیم که او درباره زندگی خانوادگی صحبت می کند در حالی که فرزندان خود را نادیده می گیرد.
دانشمندان باید آماده گفتگو با غیر دانشمندان باشند.
گفتمان سیاسی
نمایشنامه یک گفتمان شگفت انگیز در مورد عشق است.
مقاله
نشانی
dissertation
پایان نامه
lecture
سخنرانی
سخن، گفتار
treatise
رساله
disquisition
disquisition
sermon
خطبه
homily
موعظه
monograph
تک نگاری
oration
کاغذ
مطالعه
صحبت
نقد
critique
تراکت
tract
سوراخ شدن
peroration
whaikorero
whaikorero
فرو ریختن
اصطلاح
descant
گابفست
جمع شدن
gabfest
خاطرات
huddle
مونولوگ انگلستان
memoir
مونولوگ ایالات متحده
monologueUK
لفاظی
monologUS
صحبت كردن
rhetoric
بیان
speaking
thesis
tractate
utterance
ساکت
سکوت
استاندارد
harmony
هارمونی
توافق
صلح
گفتگو
dialogUS
دیالوگ ایالات متحده
dialogueUK
دیالوگ انگلستان
سهولت
دوستی
calm
آرام
denial
انکار
disconnection
قطع ارتباط
disagreement
اختلاف نظر
keeping
نگه داشتن
نگه دارید