bad

base info - اطلاعات اولیه

bad - بد

adjective - صفت

/bæd/

UK :

/bæd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bad] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • I have some bad news for you I'm afraid.


    من یک خبر بد برای شما دارم، می ترسم.

  • bad weather/dreams/habits


    آب و هوای بد / رویاها / عادات

  • I'm having a really bad day.


    من واقعاً روز بدی را سپری می کنم.

  • It was the worst experience of her life.


    این بدترین تجربه زندگی او بود.

  • Smoking gives you bad breath.


    سیگار باعث بوی بد دهان می شود.

  • War is always a bad thing.


    جنگ همیشه چیز بدی است.

  • That was just bad luck.


    این فقط بدشانسی بود.

  • Things are bad enough without our own guns shelling us.


    اوضاع به اندازه کافی بد است بدون اینکه اسلحه خودمان به ما شلیک کند.

  • I thought it was a very bad article.


    به نظرم مقاله خیلی بدی بود.


  • رژیم غذایی نامناسب و ورزش نکردن می تواند منجر به مشکلات جدی سلامتی شود.

  • The movie wasn't as bad as I'd expected.


    فیلم آنطور که انتظار داشتم بد نبود.

  • That's not a bad idea.


    این ایده بدی نیست.

  • You're heading for a bad case of sunburn.


    شما به دنبال یک مورد بد آفتاب سوختگی هستید.

  • The engagement was a bad mistake.


    نامزدی اشتباه بدی بود.

  • My headache is getting worse.


    سردردم داره بدتر میشه

  • It was a very bad winter that year.


    آن سال زمستان خیلی بدی بود.

  • I know that this is a bad time to ask for help.


    می دانم که این زمان بدی برای کمک خواستن است.

  • He now realized that it had been a bad decision on his part.


    او اکنون متوجه شد که این تصمیم بدی از سوی او بوده است.

  • The hero gets to shoot all the bad guys.


    قهرمان می تواند به همه افراد بد شلیک کند.

  • He said I must have done something bad to deserve it.


    گفت حتما کار بدی انجام داده ام تا لیاقتش را داشته باشم.

  • I will not tolerate this bad behaviour.


    من این رفتار بد را تحمل نمی کنم.

  • That girl's a bad influence on Tom.


    آن دختر تاثیر بدی روی تام دارد.

  • Have you been a bad boy?


    پسر بدی بودی؟


  • معلم بد

  • You're a bad liar!


    تو دروغگوی بدی هستی!

  • He's a bad loser (= he complains when he loses a game).


    او بد بازنده است (= هنگام شکست در بازی شکایت می کند).

  • She is so bad at keeping secrets.


    او در حفظ اسرار بسیار بد است.

  • Those shoes are bad for her feet.


    آن کفش ها برای پاهای او مضر است.

  • Weather like this is bad for business.


    چنین هوای برای تجارت بد است.

  • Too much work is bad for your health.


    کار زیاد برای سلامتی مضر است.

  • I've got a bad back.


    کمرم بد شده

synonyms - مترادف

  • وحشتناک


  • خیلی بد و ناخوشایند

  • dreadful


    کثیف

  • lousy


    فقیر


  • بی رحمانه

  • atrocious


    ارزان


  • خامه ای

  • crummy


    افتضاح

  • abysmal


    ناگوار

  • horrible


    خشن


  • نفرت انگیز

  • abominable


    مخوف

  • appalling


    اسفناک

  • deplorable


    شیطانی

  • diabolical


    فاجعه بار

  • disastrous


    لنگ

  • horrendous


    متوسط

  • horrid


    غمگین

  • lame


    غیر استاندارد

  • mediocre


    غیر قابل قبول

  • sad


    بدبخت

  • substandard


    زیر همتراز

  • unacceptable


    بلا

  • wretched


    پنیری

  • below par


    خام

  • blah


    وخیم

  • cheesy


    زباله

  • cruddy


    تلخ

  • dire


  • garbage


  • grim


antonyms - متضاد

  • عالی


  • خوب


  • استثنایی

  • exceptional


    خارق العاده

  • fantastic


    برجسته


  • شگفت آور

  • outstanding


    باور نکردنی

  • awesome


    باشکوه


  • فوق العاده

  • fabulous


    دیدنی و جذاب - تماشایی


  • برتر

  • magnificent


    حیرت آور

  • phenomenal


    درخشان

  • spectacular


    نجیب

  • splendid


    نفیس

  • superior


    با شکوه


  • بزرگ


  • چشمگیر

  • decent


    شگفت انگیز انگلستان

  • exquisite


    شگفت انگیز ایالات متحده

  • glorious


    قابل توجه


  • پر شور


  • ستاره ای

  • marvellousUK


    جذاب

  • marvelousUS



  • sensational


  • stellar


  • superb



  • appealing


لغت پیشنهادی

crutches

لغت پیشنهادی

heights

لغت پیشنهادی

bossing