drug
drug - دارو
noun - اسم
UK :
US :
an illegal substance such as marijuana or cocaine, which some people take in order to feel happy relaxed, or excited
یک ماده غیرقانونی مانند ماری جوانا یا کوکائین که برخی افراد برای احساس شادی، آرامش یا هیجان مصرف می کنند.
یک دارو یا ماده ای برای ساخت داروها
ماده ای که گاهی اوقات افرادی که ورزش می کنند به طور غیرقانونی برای بهبود عملکرد خود مصرف می کنند
ماده ای مانند تنباکو، قهوه یا الکل که باعث می شود شما بیشتر و بیشتر از آن بخواهید
to give a person or animal a drug especially in order to make them feel tired or go to sleep or to make them perform well in a race
دادن دارو به شخص یا حیوان، مخصوصاً برای اینکه احساس خستگی کند یا بخوابد، یا اینکه در مسابقه عملکرد خوبی داشته باشد.
قرار دادن مواد مخدر در غذا یا نوشیدنی شخصی به منظور ایجاد احساس خستگی یا خوابیدن
دارو یا ماده ای برای ساخت داروها
یک ماده غیرقانونی که مردم برای ایجاد احساس شادی یا هیجان مصرف می کنند
هر ماده شیمیایی طبیعی یا مصنوعی که به عنوان دارو استفاده می شود
any natural or artificially made chemical that is taken for pleasure to improve someone's performance of an activity or because a person cannot stop using it
هر ماده شیمیایی طبیعی یا مصنوعی که برای لذت بردن، بهبود عملکرد یک فرد در یک فعالیت یا به این دلیل که فرد نمی تواند استفاده از آن را متوقف کند مصرف می شود.
هر فعالیتی که نمی توانید انجامش دهید
to give a person or animal a chemical that causes him her or it to lose feeling or become unconscious
دادن ماده شیمیایی به شخص یا حیوانی که باعث از دست دادن احساس یا بیهوش شدن او شود
هر ماده شیمیایی که به عنوان دارو استفاده می شود
a chemical or other substance that is illegally used sometimes to improve performance in an activity or because a person cannot stop using it
یک ماده شیمیایی یا ماده دیگری که به طور غیرقانونی استفاده می شود، گاهی اوقات برای بهبود عملکرد در یک فعالیت یا به دلیل اینکه فرد نمی تواند استفاده از آن را متوقف کند
to give a person or animal a chemical that causes a loss of feeling or the condition of being unconscious
دادن ماده شیمیایی به شخص یا حیوان که باعث از دست دادن احساس یا حالت بیهوشی می شود
یک ماده طبیعی یا مصنوعی که به عنوان دارو استفاده می شود
a natural or artificially made substance especially one that is illegal which is taken for pleasure to improve performance in an activity or because someone is addicted (= cannot stop taking it)
یک ماده طبیعی یا مصنوعی، به ویژه آن که غیرقانونی است، که برای لذت بردن، بهبود عملکرد در یک فعالیت، یا به دلیل اعتیاد شخصی (= نمی تواند مصرف آن را متوقف کند) مصرف می شود.
D.W. had come in over ocean and flown low as a drug smuggler over what might as well be called treetops.
D.W. وارد اقیانوس شده بود و به عنوان یک قاچاقچی مواد مخدر بر فراز جایی که می توان آن را بالای درختان نامید.
Alcohol and drug misusers may fear approaching statutory agencies for help especially if they are parents.
سوء مصرف کنندگان الکل و مواد مخدر ممکن است از مراجعه به آژانس های قانونی برای کمک بترسند، به خصوص اگر والدینشان باشند.
تلاش های آژانس برای کاهش جریان مواد مخدر غیرقانونی به ایالات متحده تا حد زیادی شکست خورده است.
Conclusions - Seroconversion to HIV-1 among intravenous drug misusers is associated with bacterial pneumonia.
نتیجهگیری - تبدیل سرمی به HIV-1 در بین سوءمصرفکنندگان داروهای داخل وریدی با پنومونی باکتریایی مرتبط است.
داروساز نیوجرسی بازاریابی داروی جدید ضد طاسی خود را در ماه آوریل آغاز خواهد کرد.
آن موقع به خاطر مواد مخدر هر چه داشتم از دست دادم.
کمپین جدیدی برای هشدار به نوجوانان در مورد خطر مواد مخدر
The organization tries to deal with the widespread problems of drug addiction and alcoholism.
این سازمان تلاش می کند تا با مشکلات گسترده اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به الکل مقابله کند.
مورفین یک داروی بسیار قوی است.
او با وجود اینکه یک فروشنده مواد مخدر ثروتمند است، هرگز کلاسی را از دست نمی دهد.
تامپسون به دلیل فروش مواد مخدر در پاییز 1992 دستگیر شد.
چهار نوجوان به جرم فروش مواد مخدر دستگیر شدند.
از هر ده نوجوان هفت نفر گفتند که مواد مخدر را امتحان کرده اند.
یکی از داروهای اولیه دی تروفنول بود، اولین داروی مصنوعی که برای کاهش وزن استفاده شد.
سیگار نمی کشد و مواد مخدر مصرف نمی کند.
to use/abuse drugs
برای استفاده/سوء مصرف مواد مخدر
من مواد مخدر نمی کنم (= استفاده می کنم).
to smuggle/supply/sell drugs
برای قاچاق/تامین/فروش مواد مخدر
او به حمل مواد مخدر متهم شد.
illegal/illicit drugs
داروهای غیرقانونی/غیر قانونی
به نظر می رسید که او مواد مخدر مصرف کرده بود (= مواد مصرف کرده بود).
من متوجه شدم که او مواد مخدر مصرف می کند (= آنها را به طور منظم مصرف می کرد).
یک فروشنده مواد مخدر / قاچاقچی / قاچاقچی
drug use/abuse
مصرف/سوء مصرف مواد مخدر
او یک معتاد به مواد مخدر بود.
این بازیگر با اعتیاد به مواد مخدر دست و پنجه نرم می کرد.
برای تجویز/تجویز دارو
داروی تجویزی (= دارویی که باید توسط پزشک تجویز شود)
anti-inflammatory/antiviral/painkilling drugs
داروهای ضد التهاب / ضد ویروسی / ضد درد
داروی جدید سرطان
یک شرکت بزرگ دارویی
He's taking drugs for depression.
او برای افسردگی دارو مصرف می کند.
من هرگز سیگار نمی کشم، مشروب نمی خوریم و مواد مخدر مصرف نمی کنم.
این فیلم رابطه جنسی، مشروبات الکلی و مصرف مواد مخدر را به تصویر می کشد.
رشد زیادی در صادرات داروهای غیرقانونی وجود داشت.
او متهم به تهیه مواد مخدری است که باعث کشته شدن نوجوان شده است.
از بازویش مشخص بود که در حال تزریق مواد مخدر بوده است.
سال ها از مصرف کوکائین یا هر ماده مخدر سخت دیگری می گذشت.
او تنها عضو گروه بود که هرگز وارد مواد مخدر نشد.
او یک مصرف کننده مواد مخدر سنگین شد.
او یک دزد خرده پا و فروشنده مواد مخدر بود.
قاچاقچیان مواد مخدر از مرز عبور می کنند.
او توسط یک کارتل مواد مخدر به قتل رسید.
جنایتکاری که با تجارت مواد مخدر ارتباط دارد
این ملک همه با پول مواد مخدر خریداری شده است.
دارو
درمان
remedy
خاص
cure
فیزیک
medicament
دارویی
نوش دارو
physic
پادزهر
medicinal
اکسیر
panacea
مقوی
antidote
nostrum
pharmaceutical
معجون
elixir
نسخه
pharmaceutic
قرص
tonic
بیولوژیکی
nostrum
آرام بخش
potion
افسرده
ذات
pill
مواد افیونی
biologic
سم
sedative
مسکن
depressant
درمان همه
essence
گلوله جادویی
opiate
داروی پزشکی
poison
رفتار
painkiller
داروسازی
cure-all
تسکین دهنده
magic bullet
pharmacon
placebo