prescription
prescription - نسخه
noun - اسم
UK :
US :
a piece of paper on which a doctor writes what medicine a sick person should have so that they can get it from a pharmacist
کاغذی که دکتر روی آن می نویسد که یک بیمار چه دارویی باید داشته باشد تا از داروساز تهیه کند.
یک دارو یا درمان خاص که توسط پزشک برای یک فرد بیمار تجویز شده است
an idea or suggestion about how you should behave, or how to make a situation activity etc successful
یک ایده یا پیشنهاد در مورد اینکه چگونه باید رفتار کنید، یا چگونه یک موقعیت، فعالیت و غیره را موفق کنید
یک تکه کاغذ که در آن پزشک جزئیات دارو یا داروهای مورد نیاز شخص را می نویسد
عمل گفتن به دیگران که چه کاری باید داشته باشند یا انجام دهند
a doctor’s written direction for the medicine that someone needs and how it is to be used or the medicine itself
دستورالعمل کتبی پزشک برای دارویی که شخص به آن نیاز دارد و نحوه استفاده از آن یا خود دارو
قوانین یا وضعیتی که تأثیر خاصی خواهد داشت
دستورالعمل کتبی یک پزشک برای دارویی که شخص به آن نیاز دارد و نحوه استفاده از آن
با بیمه من، نسخه ها حداکثر 5 دلار هزینه دارند.
According to the researchers, more than 8 million prescriptions were written for nasal steroids in 1993.
به گفته محققان، بیش از 8 میلیون نسخه برای استروئیدهای بینی در سال 1993 نوشته شده است.
سپس توقف کردم تا کمی خرید کنم، نسخه بتی وای را نقد کنم و غیره.
Jeffrey was refused help with the prescription for his inhaler because the Department of Health said his income exceeded the required level.
جفری با تجویز داروی استنشاقی خود از کمک به جفری خودداری کرد زیرا وزارت بهداشت اعلام کرد درآمد او از حد لازم بیشتر بود.
This prescription is for a controlled substance.
این نسخه برای یک ماده کنترل شده است.
امیدهای گور برای تضمین یک مزیت دارویی با نسخه جهانی برای سالمندان نیز همینطور است.
دکتر به من نسخه آنتی بیوتیک داد.
آنتی بیوتیک ها فقط با نسخه در دسترس هستند.
آنها بدون نسخه در دسترس نیستند.
داروهای تجویزی/داروها
prescription drugs/medication(s)
داروساز نسخه شما را تهیه می کند.
هزینه نسخه (= در بریتانیا، پولی که باید برای دارویی بپردازید که پزشکتان برای شما سفارش داده است)
a prescription charge (= in Britain, the money you must pay for a medicine your doctor has ordered for you)
تجویز دارو بر عهده پزشک است.
The prescription of drugs is a doctor's responsibility.
نسخه ای برای خوشبختی
a prescription for happiness
هر دو طرف نسخه خود را برای بهبود اقتصادی شرح خواهند داد.
من فقط هر هفته یک نسخه تکراری دریافت می کنم.
او روی برگه نسخه خود خط نوشت و برگه ای به من داد.
نسخه معمول برای آسم
the usual prescription for asthma
افزایش نرخ تجویز دارو برای شکایات عاطفی و روانی
پزشکان اغلب هزینه های نسخه خرده فروشی را دست کم می گیرند.
Physicians often underestimate retail prescription costs.
این دارو تحت پوشش مزایای نسخه جدید Medicare خواهد بود.
داروساز نسخه هایی را برای داروهای ضد افسردگی تجویز می کند.
شما حق دریافت نسخه رایگان را دارید.
نسخه پزشک
a doctor's prescription
نسخه ای برای مسکن ها
a prescription for sedatives
پزشک باید یک نسخه تکراری به شما بدهد (= یک تکه کاغذ دیگر که اجازه می دهد مقدار بیشتری از همان دارو داده شود، اغلب بدون اینکه فرد دوباره به پزشک مراجعه کند).
The doctor should give you a repeat prescription (= another piece of paper allowing more of the same medicine to be given often without the person seeing the doctor again).
این داروها فقط با نسخه (= با نسخه پزشک) در دسترس هستند.
These drugs are only available on prescription (= with a prescription from a doctor).
هزینه های نسخه (= مقدار استاندارد پولی که برای هر دارویی که توسط پزشک تجویز می شود پرداخت می کنید) در ماه ژوئن در حال افزایش است.
Prescription charges (= the standard amount of money you pay for any medicine prescribed by a doctor) are rising in June.
پس نسخه او برای موفقیت چیست؟
So what is his prescription for success?
دکتر به من نسخه آنتی بیوتیک و شربت سرفه داد.
داروخانه تماس گرفت تا بگوید نسخه شما آماده تحویل است.
سازماندهی مجدد شرکت می تواند نسخه ای برای فاجعه باشد.
این داروها فقط با نسخه در دسترس هستند.
دکتر برای او نسخه ای برای دو قرص نوشت که هر کدام 100 میلی گرم در مجموع 200 میلی گرم در روز بود.
داروهای تجویزی/داروها/داروها
prescription medications/medicines/pharmaceuticals
دارو
رفتار
درمان
دوز
medicament
دارویی
remedy
nostrum
cure
آماده سازی
dose
مخلوط
medicinal
فیزیک
nostrum
خاص
مقوی
قرص
physic
معجون
بیولوژیکی
pharmaceutical
اکسیر
tonic
آرام بخش
pill
تسکین دهنده
potion
داروسازی
biologic
مواد افیونی
elixir
ذات
sedative
افسرده
pharmaceutic
سم
placebo
پادزهر
pharmacon
نوش دارو
opiate
essence
depressant
poison
medicant
antidote
panacea