tablespoon

base info - اطلاعات اولیه

tablespoon - قاشق سوپخوری

noun - اسم

/ˈteɪblspuːn/

UK :

/ˈteɪblspuːn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [tablespoon] در گوگل
description - توضیح
  • a large spoon used for serving food


    یک قاشق بزرگ که برای سرو غذا استفاده می شود


  • مقداری که یک قاشق غذاخوری می تواند در خود نگه دارد و به عنوان واحدی برای اندازه گیری غذا یا مایعات در پخت و پز استفاده می شود

  • (the amount held by) a large spoon used for measuring or serving food


    (مقداری که نگه می دارد) قاشق بزرگی که برای اندازه گیری یا سرو غذا استفاده می شود

  • a spoon that contains 1/2 fluid ounce or 15 mililitres, used for measuring food


    قاشقی که حاوی 1/2 اونس مایع یا 15 میلی لیتر است که برای اندازه گیری غذا استفاده می شود

  • a large spoon used for measuring or serving food or the amount this spoon holds


    قاشق بزرگی که برای اندازه‌گیری یا سرو غذا یا مقداری که این قاشق در خود دارد استفاده می‌شود

  • Mix in 1 tablespoon of the reserved artichoke marinade.


    1 قاشق غذاخوری از ماریناد کنگر فرنگی رزرو شده را با هم مخلوط کنید.

  • Blend the cocoa with 2 tablespoons of the milk until creamy.


    کاکائو را با 2 قاشق غذاخوری شیر مخلوط کنید تا کرم رنگ شود.

  • Melt the remaining 3 tablespoons butter in heavy casserole.


    3 قاشق غذاخوری کره باقی مانده را در یک قابلمه غلیظ آب کنید.

  • Divide one tablespoon of chopped gherkins among the toasts and serve.


    یک قاشق غذاخوری غوره های خرد شده را بین نان تست ها تقسیم کرده و سرو کنید.

  • Whisk in remaining tablespoon of butter.


    یک قاشق غذاخوری کره باقی مانده را با همزن بزنید.

  • Mix the lamb, ginger, ground spices, two tablespoons of yogurt and seasoning in a bowl.


    گوشت بره، زنجبیل، ادویه های آسیاب شده، دو قاشق غذاخوری ماست و چاشنی را در ظرفی با هم مخلوط کنید.

example - مثال
  • Add two tablespoons of water.


    دو قاشق غذاخوری آب اضافه کنید.

  • three tablespoons of sugar


    سه قاشق غذاخوری شکر

  • Add three tablespoons of butter.


    سه قاشق غذاخوری کره اضافه کنید.

synonyms - مترادف
  • dessertspoon


    قاشق دسر

  • dessert spoon


    f℥ss

  • f℥ss


    f℥ß

  • f℥ß


    قاشق غذاخوری

  • tablespoonful


  • tbs


  • tbsp


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

stint

لغت پیشنهادی

appendix

لغت پیشنهادی

playroom