priest
priest - کشیش
noun - اسم
UK :
US :
کسی که برای انجام وظایف و مراسم مذهبی در کلیسای مسیحی آموزش دیده است
مردی با وظایف و مسئولیت های دینی در برخی ادیان غیر مسیحی
یک کشیش عالی رتبه در برخی از شاخه های کلیسای مسیحی که رئیس تمام کلیساها و کشیشان در یک منطقه وسیع است.
a priest of high rank in some branches of the Christian church who is the head of all the churches and priests in a large area
یک کشیش در کلیسای انگلستان که مسئول یک کلیسا در یک منطقه خاص است
کسی که در برخی از کلیساهای پروتستان خطبه (= یک سخنرانی مذهبی به عنوان بخشی از مراسم کلیسا) می کند
someone who gives the sermon (=a religious talk as part of a church service) in some Protestant churches
کلمه رسمی برای هر کشیش در برخی از شاخه های کلیسای مسیحی
شخصی، به ویژه یک کشیش، که به نیازهای مذهبی سازمانی مانند کالج، بیمارستان، زندان یا ارتش رسیدگی می کند.
someone especially a priest who takes care of the religious needs of an organization such as a college hospital prison or the military
کسی که مسئول دعاها، مراسم و غیره در برخی از شاخه های کلیسای پروتستان است
شخصی که در دین یهود مسئول نمازها، مراسم و غیره است
معلم حقوق و دین مسلمان
کسی که توسط افرادی که به یک دین تعلق دارند با احترام زیادی برخورد می کنند
رهبران رسمی در ادیان سازمان یافته، مانند کشیشان، خاخام ها و ملاها
یک عضو مرد روحانی - به ویژه در گذشته استفاده می شد
شخصی، معمولاً مردی که برای انجام وظایف دینی در کلیسای مسیحی، به ویژه کلیسای کاتولیک رومی، آموزش دیده است، یا فردی که وظایف خاصی در برخی ادیان دیگر دارد.
a person usually a man who has been trained to perform religious duties in the Christian Church especially the Roman Catholic Church or a person with particular duties in some other religions
شخصی که معمولاً مردی است که برای انجام وظایف دینی در برخی کلیساهای مسیحی آموزش دیده است. کلیسای کاتولیک رومی یا شخصی که در برخی ادیان دیگر وظایف خاصی دارد
a person usually a man who has been trained to perform religious duties in some Christian churches, esp. the Roman Catholic Church or a person with particular duties in some other religions
مارکز بیش از بیست سال کشیش بوده است.
گاروی میگوید دستگاه او نسبت به کشیش معمولی شما نسبت به Hail Marys کمی سختتر است.
Garvey says his machine tends to be a little more heavy-handed with the Hail Marys than your average priest.
پدر متیو کانر یک کشیش مدرن نبود.
زنان دوست داشتند به آنجا بروند، اما کشیش ها اولین کسانی بودند که مردند.
آیا ما تمام می شویم و کشیش یا خاخام را صدا می کنیم؟
برای اولین بار در زندگی ام نتوانستم تمام گناهانم را نزد کشیش اعتراف کنم.
این کشیش بود که بعد از سه روز زخم را معاینه کرد تا ببیند آیا خوب شده است یا خیر.
یک کشیش محله
انتصاب زنان کشیش
شمع ها توسط یک کشیش برکت داده شده بود.
کشیشی که در حال برگزاری مراسم عشای ربانی بود
هر سال فقط یک یا دو کشیش جدید منصوب می شدند.
یک کشیش هندو/بودایی
پدر اودولی در سال 1949 به عنوان کشیش منصوب شد.
همچنان ممنوعیت حضور زنان کشیش در کلیسای کاتولیک وجود دارد.
یک کشیش کاتولیک
وزیر
cleric
روحانی
preacher
واعظ
ecclesiastic
کلیسایی
reverend
بزرگوار
divine
الهی
churchman
کلیسا
pastor
کشیش
vicar
معاون
clergyman
سلطه
parson
پدر
dominie
رئیس
padre
سرپرستی
rector
شماس
curate
منشی
بانوی روحانی
deacon
زن کلیسایی
clerk
کرکمن
clergywoman
جوسر
clerical
پاپ
churchwoman
پروتستان
kirkman
بزرگتر
clergyperson
راهب
josser
رفیق
pontiff
جشن
presbyter
لاما
elder
monk
friar
celebrant
lama
layman
شخص غیر روحانی
layperson
فرد عامی
secular
سکولار
laic
لایک
laity
غیر روحانی
nonbeliever
بی اعتقاد
non-Christian
غیر مسیحی
parishioner
اهل محله
priestess
کشیش
عضو جماعت
کشیش زن
bishop
راهب
laywoman
زن غیر روحانی
clergyman
روحانی
پدر
مرد خدا
مرد پارچه ای
believer
مومن
proselyte
مسیحی
neophyte
کاراموز
follower
دنباله رو
unordained person
شخص نامشخص