bails

base info - اطلاعات اولیه

bails - وثیقه

N/A - N/A

beɪlz

UK :

beɪlz

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bails] در گوگل
description - توضیح
  • the two small pieces of wood on top of the stumps in a game of cricket, that can be knocked off with the ball to make the player who is batting (= hitting the ball) out


    دو تکه چوب کوچک در بالای کنده‌ها در بازی کریکت، که می‌توان آن‌ها را با توپ زد تا بازیکنی که در حال ضربه زدن (= ضربه زدن به توپ) است بیرون بیاید.

  • →  bail


    → وثیقه

example - مثال
  • The bowler dislodged the bails with his second ball.


    کاسه‌زن با توپ دومش، وثیقه‌ها را بیرون آورد.

  • The ball appeared to touch one of the stumps but the bails stayed on.


    به نظر می‌رسید که توپ به یکی از کنده‌ها برخورد می‌کند، اما وثیقه‌ها باقی می‌ماندند.

  • He heard the bails fall to the ground behind him and saw the bowler celebrating.


    او شنید که وثیقه ها پشت سرش روی زمین افتادند و کاسه ساز را دید که در حال جشن گرفتن است.

  • The umpire removed the bails and walked towards the pavilion.


    داور وثیقه ها را برداشت و به سمت غرفه رفت.

  • A video replay showed that the ball just went over the bails.


    پخش مجدد ویدیویی نشان داد که توپ فقط از روی وثیقه ها گذشت.

synonyms - مترادف
  • bonds


    اوراق قرضه


  • امنیت

  • guarantees


    تضمین می کند

  • pledges


    تعهد می کند

  • surety


    تضمینی

  • collaterals


    وثیقه ها

  • indemnities


    غرامت

  • warranty


    ضمانتنامه

  • assurance


    اطمینان

  • indemnification


    جدی

  • earnests


    سنج UK

  • gaugesUK


    gagesUS

  • gagesUS


    گارانتی ها

  • guaranties


    پیاده ها

  • pawns


    پرداخت


  • شناخت انگلستان

  • recognisancesUK


    شناخت ایالات متحده

  • recognizanceUS


    ضمانت نامه

  • warrants


    بیمه


  • سپرده ها

  • deposits


    قراردادها

  • contracts


    میثاق ها

  • covenants


    پیش پرداخت ها

  • down payments


    وعده


  • معاملات

  • deals


    پشتوانه ها

  • backings


    گروگان ها

  • hostages


    توکن ها

  • tokens


    تایید

  • endorsement


    پیشرفت ها

  • advances


antonyms - متضاد
  • breaks


    می شکند

لغت پیشنهادی

adumbrate

لغت پیشنهادی

blizzard

لغت پیشنهادی

jukebox