moreover
moreover - علاوه بر این
adverb - قید
UK :
US :
علاوه بر این - برای معرفی اطلاعاتی استفاده می شود که به آنچه قبلاً گفته شد اضافه یا پشتیبانی می کند
(برای افزودن اطلاعات استفاده می شود) همچنین و مهمتر از آن
He should moreover be a moderate liberal since that party controlled a majority of the seats in Congress.
علاوه بر این، او باید یک لیبرال میانه رو باشد زیرا آن حزب اکثریت کرسی های کنگره را در اختیار داشت.
The conditions upon which States receive the funds, moreover could not be more clearly stated by Congress.
علاوه بر این، کنگره نمیتوانست شرایطی را که بر اساس آن کشورها بودجه دریافت میکنند، به وضوح بیان کند.
علاوه بر این، کاونتری با دره استور تفاوت اساسی داشت.
آنها قوی تر و غیرقابل درمان به تصویر کشیده شدند.
علاوه بر این، همه چیز نشان می دهد که سرنی دارای کاریزمای خاص و صبور است.
It seems likely moreover that the police deliberately avoided mixing it in the more perilous districts.
علاوه بر این، به نظر محتمل است که پلیس عمداً از اختلاط آن در مناطق خطرناک تر اجتناب کرده است.
علاوه بر این، در اوایل قرن هفدهم، پست نخست وزیری شروع به ظهور کرده بود.
من هیچ تمایلی به بازگشت نداشتم و علاوه بر این، نگهبان به من اجازه ورود نمی داد.
Using language is a very complex enterprise. Moreover there is more to communication than merely putting sentences together.
استفاده از زبان یک کار بسیار پیچیده است. علاوه بر این، ارتباط بیشتر از کنار هم قرار دادن جملات است.
او یک هنرمند با استعداد، علاوه بر این، نویسنده ای بود.
Bilingual children do better in IQ tests than children who speak only one language. In addition/What is more they seem to find it easier to learn third or even fourth languages.
کودکان دو زبانه در تست های هوش بهتر از کودکانی که تنها به یک زبان صحبت می کنند، عمل می کنند. علاوه بر این، به نظر می رسد یادگیری زبان های سوم یا حتی چهارم برای آنها آسان تر است.
Learning another language not only improves children’s job prospects in later life but also boosts their self-esteem.
یادگیری زبان دیگر نه تنها آینده شغلی کودکان را در زندگی بعدی بهبود می بخشد، بلکه عزت نفس آنها را نیز افزایش می دهد.
Teaching children a second language improves their job prospects in later life. Other benefits include increased self-esteem and greater tolerance of other cultures.
آموزش زبان دوم به کودکان، آینده شغلی آنها را در زندگی بعدی بهبود می بخشد. از دیگر مزایای آن می توان به افزایش عزت نفس و تحمل بیشتر فرهنگ های دیگر اشاره کرد.
Another/One further/One additional reason for encouraging bilingual education is that it boosts children’s self-esteem.
یکی دیگر/یکی دیگر/یکی دیگر از دلایل تشویق آموزش دوزبانه این است که عزت نفس کودکان را افزایش می دهد.
Studies suggest that bilingual children find it easier to learn additional languages. There is, moreover increasing evidence that bilingual children perform better across a range of school subjects, not just foreign languages.
مطالعات نشان می دهد که کودکان دوزبانه یادگیری زبان های اضافی را آسان تر می کنند. علاوه بر این، شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد کودکان دوزبانه در طیف وسیعی از دروس مدرسه، نه فقط در زبان های خارجی، عملکرد بهتری دارند.
His claim that children find bilingual education confusing is based on very little evidence. Moreover the evidence he does provide is seriously flawed.
ادعای او مبنی بر اینکه کودکان آموزش دوزبانه را گیج کننده می دانند مبتنی بر شواهد بسیار کمی است. علاوه بر این، شواهدی که او ارائه می کند به شدت ناقص است.
Research has shown that first-language development is not impeded by exposure to a second language. Furthermore there is no evidence to support the claim that children find bilingual education confusing.
تحقیقات نشان داده است که قرار گرفتن در معرض زبان دوم مانع رشد زبان اول نمی شود. علاوه بر این، هیچ مدرکی برای حمایت از این ادعا وجود ندارد که کودکان آموزش دوزبانه را گیج کننده می دانند.
کل گزارش بد نوشته شده است. علاوه بر این، نادرست است.
ماشین خوبی بود و بعلاوه قیمتش هم کاملا مناسب بود.
همچنین
علاوه بر این
additionally
هم
به علاوه
به همین ترتیب
further
برای بوت کردن
likewise
بعلاوه
به صورت مقایسه ای
به طور همزمان
comparatively
متقابلا
conjointly
به همان اندازه
correspondingly
هم ارز
به طور یکسان
equivalently
به طور مشترک
identically
دوما
jointly
به طور مشابه
secondly
هنوز
به صورت تکمیلی
بدین ترتیب
supplementarily
همراه
از نو
withal
وارد معامله
بیشتر
سپس
خداحافظ
دیگه چی
در آن
forbye
what's more
exclusively
منحصرا
به ویژه
singularly
به صورت منفرد
solely
صرفا
uniquely
منحصر به فرد
به صورت کامل
به طور کامل
کاملا
فقط
wholly
به سادگی
purely