inappropriately

base info - اطلاعات اولیه

inappropriately - نامناسب

adverb - قید

/ˌɪnəˈprəʊpriətli/

UK :

/ˌɪnəˈprəʊpriətli/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inappropriately] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • She was inappropriately dressed for a funeral.


    او برای مراسم تشییع جنازه لباس نامناسب پوشیده بود.

  • an effort to stop them spending money inappropriately


    تلاش برای جلوگیری از خرج کردن نامناسب پول

  • There is nothing to suggest the attorney acted inappropriately in the case.


    هیچ چیزی وجود ندارد که نشان دهد وکیل در این پرونده رفتار نامناسبی داشته است.

synonyms - مترادف
  • incorrectly


    نادرست

  • wrongly


    به اشتباه

  • mistakenly


    اشتباه

  • erroneously


    نادقیق

  • inaccurately


    نامناسب

  • unsuitably


    نابجا

  • faultily


    به دروغ

  • inaptly


    بد

  • improperly


    ناشیانه

  • amiss


    به طور غیر دقیق

  • falsely


    به طرز ناجور


  • به طور ناکافی

  • clumsily


    اشتباها

  • imprecisely


    در اشتباه

  • awkwardly


    بدون توجه

  • inadequately


    بی وفایی

  • fallaciously


    خام

  • erringly


    غیر قابل اعتماد


  • به صورت جعلی


  • غیر طبیعی

  • carelessly


    بی احتیاط

  • unfaithfully


    ناخوشایند

  • crudely


    به طور نامطلوب ایالات متحده

  • unreliably


  • inexactly


  • spuriously


  • unnaturally


  • imprudently


  • misguidedly


  • afoul


  • unfavorablyUS


antonyms - متضاد
  • appropriately


    مناسب

  • aptly


    به درستی

  • correctly


    درست

  • fittingly


    خوب


  • قابل توجیه


  • نابجا

  • rightly


    به نحو شایسته

  • suitably


    ملاقات کرد


  • به طور متجانس

  • justifiably


    عادلانه

  • duly


    منصفانه

  • appositely


    شایسته

  • befittingly


    از قصد

  • meetly


    قابل اجرا

  • congruously


    به ظاهر

  • justly


    با خوشحالی


  • تبدیل به

  • accurately


    مطلوب انگلستان

  • decently


    مربوطه


  • مطلوب ایالات متحده

  • intentionally


    آلمانی

  • applicably


  • seemlily


  • felicitously


  • becomingly


  • favourablyUK


  • pertinently


  • favorablyUS


  • fitly


  • relevantly


  • germanely


لغت پیشنهادی

happier

لغت پیشنهادی

evocative

لغت پیشنهادی

sloppiness