happier
happier - شادتر
N/A - N/A
UK :
US :
feeling showing, or causing pleasure or satisfaction
احساس، نشان دادن، یا ایجاد لذت یا رضایت
(در احوالپرسی مناسبت های خاص استفاده می شود) سرشار از لذت و لذت
(از یک وضعیت یا موقعیت) خوش شانس
(of words or behaviour) suitable
(از کلمات یا رفتار) مناسب
شادی به عنوان روشی مودبانه برای ابراز تمایل خود برای انجام کاری استفاده می شود
Happy در احوالپرسی مناسبت های خاص و بیان آرزوهای خوب نیز استفاده می شود
خوش شانس
ازدواج / کودکی شاد
او خیلی خوشحال به نظر می رسد.
گفته می شود روزهای مدرسه شادترین روزهای زندگی شما هستند.
نیکی از زمانی که استیو را ملاقات کرد بسیار خوشحال تر به نظر می رسد.
شما خوشحال خواهید شد که بدانید ژان با ما می آید.
من کاملاً خوشحالم که (= با کمال میل) کمک خواهم کرد.
من خیلی خوشحالم (که) همه چیز برای شما خوب است.
به نظر می رسد بری به اندازه کافی خوشحال است که برای خودش کار می کند.
آیا از (= از) ترتیبات کاری جدید خود راضی هستید؟
مادرت با دیدن این آشفتگی که تو درست کرده ای، خیلی خوشحال نمی شود!
مدیر خوشحال خواهد شد (= مایل است) امروز بعدازظهر شما را ببیند.
Happy Birthday!
تولدت مبارک!
Happy Anniversary!
سالگرد مبارک!
سال نو مبارک!
We hadn't planned to be in France at the same time as Ann and Charles - it was just a happy coincidence.
ما برنامه ریزی نکرده بودیم که همزمان با آن و چارلز در فرانسه باشیم - این فقط یک تصادف خوشحال کننده بود.
با توجه به شرایط، انتخاب عبارت خوشحال کننده ای نبود.
راستش را بگویم، من در تمام عمرم هرگز خوشحال نبودم.
مردم دوست دارند فیلم ها پایان خوشی داشته باشند.
I’m happy (that) everything is working out for you.
من خوشحالم (که) همه چیز برای شما خوب است.
I’ve been very happy with (= satisfied with) the education that my boys have gotten through scouting.
من از تحصیلاتی که پسرانم از طریق پیشاهنگی کسب کرده اند بسیار خوشحالم (= از) راضی هستم.
من به آن سمت رانندگی می کنم و خوشحال می شوم شما را در خانه خود پیاده کنم.
اصلاً مشکلی نداشت - خوشحال بودم که کمک می کردم.
Happy birthday!
سال نو مبارک
بر حسب اتفاقی خوش، خودمان را در همان پرواز دیدیم.
بهتر
nicer
زیباتر
fairer
منصفانه تر
timelier
به موقع
better-timed
خوش خیم
benigner
روشن تر
brighter
دوستانه تر
friendlier
مهربان تر
kinder
دلپذیرتر
kindlier
حباب ساز
pleasanter
شیرین تر
bubblier
مناقصه گر
sweeter
همسایه ایالات متحده
tenderer
بامزه
neighborlierUS
با رفتار بهتر
chummier
عاشق
better-disposed
آسان تر
lovinger
ملایم تر
easier
دوست داشتنی تر
gentler
فوق العاده تر
lovelier
متورم کننده
wonderfuller
فروتن تر
mellower
نرم تر
sweller
گرم تر
humbler
winsomer
softer
مطلوب تر
warmer
مناسب تر
winsomer
قابل قبول تر
more favorable
more opportune
more agreeable
harsher
خشن تر
poorer
فقیرتر
tardier
دیرتر
unfriendlier
غیر دوستانه
adverser
مخالف
less agreeable
کمتر قابل قبول
less amicable
کمتر دوستانه
less complimentary
کمتر تعارف دارد
less welcoming
کمتر استقبال می کند
more antagonistic
متضاد تر
more disadvantageous
زیان آور تر
more disparaging
تحقیر کننده تر
more hostile
خصمانه تر
more inopportune
نامناسب تر
منفی تر
more objectionable
قابل اعتراض تر
more regrettable
تاسف بارتر
more unfortunate
تاسف بار تر
more untimely
نابهنگام تر
more untoward
ناخوشایند تر
more inexpedient
بی فایده تر
more infelicitous
شوم تر
more ominous
بدون تعارف تر
more uncomplimentary
بدبخت تر
more inauspicious
تهدید کننده تر
more inconvenient
دردسر ساز تر
more threatening
more troublesome