evaluate
evaluate - ارزیابی کنید
verb - فعل
UK :
US :
قضاوت در مورد اینکه چیزی چقدر خوب، مفید یا موفق است
به دقت چیزی را در نظر بگیرید تا ببینید چقدر مفید یا ارزشمند است
قضاوت یا محاسبه کیفیت، اهمیت، مقدار یا ارزش چیزی
قضاوت در مورد کیفیت، اهمیت، مقدار یا ارزش کسی یا چیزی
No such margin exists for health care provision however much of which has never been scientifically evaluated.
چنین حاشیه ای برای ارائه مراقبت های بهداشتی وجود ندارد، با این حال، بسیاری از آن هرگز از نظر علمی ارزیابی نشده اند.
کار شما توسط اعضای تیم مدیریت ارزیابی خواهد شد.
Her office has directed department heads to evaluate expenses and hold off spending whenever possible.
دفتر او به روسای بخش ها دستور داده است تا هزینه ها را ارزیابی کنند و در صورت امکان از هزینه ها خودداری کنند.
داروی جدید در آزمایشات بالینی در حال ارزیابی است.
There is a growing demand for the development of methodology to evaluate nutrition and dietetic programs.
تقاضای فزاینده ای برای توسعه روش شناسی برای ارزیابی برنامه های تغذیه و رژیم غذایی وجود دارد.
The police force should not evaluate officers' performance in terms of the number of arrests they make.
نیروی پلیس نباید عملکرد افسران را برحسب تعداد دستگیری هایی که انجام می دهند ارزیابی کند.
هر جامعه کمیتههایی تحت رهبری صنعت ایجاد کرده است که میتوانند به تنظیم خطمشی و ارزیابی پیشرفت کمک کنند.
And setting targets and measuring sticks to evaluate projects would definitely increase efficiency if done properly.
و تعیین اهداف و اندازهگیری برای ارزیابی پروژهها قطعاً اگر به درستی انجام شود، کارایی را افزایش میدهد.
زمان کافی برای ارزیابی اطلاعات قبل از جلسه وجود نداشت.
این شامل برنامه ریزی مداخله و ارزیابی نتیجه است.
کارآزمایی اثربخشی داروهای مختلف را ارزیابی خواهد کرد.
Researchers evaluated teaching performance by comparing students' exam results.
محققان عملکرد تدریس را با مقایسه نتایج امتحانات دانش آموزان ارزیابی کردند.
این مطالعه به طور انتقادی ارزیابی خواهد کرد که آیا این فناوری مفید است یا خیر.
ما باید ارزیابی کنیم که سیاست چقدر خوب کار می کند.
پنیرها از نظر طعم، بافت و رنگ ارزیابی می شوند.
داوطلبان بر اساس توانایی آنها در تفکر مستقل ارزیابی می شوند.
اثرات تغییرات در کاربری زمین را می توان با تجزیه و تحلیل الگوهای سیل ارزیابی کرد.
شواهد باید به دقت ارزیابی شوند.
نقش مادر خانه نشین در جوامع کارگری بیشتر ارزیابی می شود.
به نظر نمی رسد این روش دقیقی برای ارزیابی عملکرد کارکنان باشد.
ارزیابی این نتایج بدون دانستن بیشتر در مورد روش های تحقیق به کار گرفته شده غیرممکن است.
ما باید ارزیابی کنیم که چگونه مواد جدید در برابر سایش و پارگی مقاومت می کنند.
پزشکان وضعیت بیمار را ارزیابی می کنند.
آیا آنها ارزیابی کرده اند که قدم بعدی آنها چیست؟
ارزشیابی دانش آموزان از کلاس هفته آینده جمع آوری خواهد شد.
کارمندان از نظر عملکرد، حضور و غیاب و مهارت های تیمی مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.
هدف این تحقیق ارزیابی اثربخشی برنامه آموزشی است.
پرسشنامه ها ممکن است برای اهداف ارزیابی مورد استفاده قرار گیرند.
ارزیابی کنید
نرخ
تخمین زدن
appraise
ارزیابی
قضاوت کنید
ارزش
در نظر گرفتن
gaugeUK
سنج UK
اندازه گرفتن
رتبه
reckon
حساب کنید
وزن کردن
assay
سنجش
guesstimate
حدس زدن
تنظیم
اندازه
valuate
ارزش گذاری کنید
تجزیه و تحلیل ایالات متحده
analyzeUS
analyseUK
analyseUK
بررسی
کلاس
طبقه بندی کردن
classify
انتقاد از انگلستان
criticiseUK
انتقاد از ایالات متحده
criticizeUS
تصميم گرفتن
gageUS
gageUS
مقطع تحصیلی
گیره
peg
قیمت
خواندن
complicate
پیچیده کردن
convolute
پیچیدگی
confuse
گیج کردن
obfuscate
مبهم
ابر
distort
تحریف کردن
muddle
درهم ریختن
obscure
از هم گسستن
confound
بی نظمی
disjoint
به هم ریختن
منحرف کردن
disorganize
مغشوش
disorient
هش
garble
مانع
hash
بهم ریختگی
impede
گل آلود
گیج
muddy
رال
perplex
ابری
ravel
تاری
becloud
مخلوط کردن
blur
تاریک کردن
conflate
درگیر کردن
darken
درهم تنیده
embroil
بهم ریختن
entangle
پازل
jumble
puzzle