evaluate

base info - اطلاعات اولیه

evaluate - ارزیابی کنید

verb - فعل

/ɪˈvæljueɪt/

UK :

/ɪˈvæljueɪt/

US :

family - خانواده
evaluation
ارزیابی
google image
نتیجه جستجوی لغت [evaluate] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The trial will evaluate the effectiveness of the different drugs.


    کارآزمایی اثربخشی داروهای مختلف را ارزیابی خواهد کرد.

  • Researchers evaluated teaching performance by comparing students' exam results.


    محققان عملکرد تدریس را با مقایسه نتایج امتحانات دانش آموزان ارزیابی کردند.

  • The study will critically evaluate whether this technology is useful.


    این مطالعه به طور انتقادی ارزیابی خواهد کرد که آیا این فناوری مفید است یا خیر.


  • ما باید ارزیابی کنیم که سیاست چقدر خوب کار می کند.

  • The cheeses are evaluated for flavour, texture and colour.


    پنیرها از نظر طعم، بافت و رنگ ارزیابی می شوند.

  • Candidates are evaluated on their ability to think independently.


    داوطلبان بر اساس توانایی آنها در تفکر مستقل ارزیابی می شوند.

  • The effects of changes in land use can be evaluated by analysis of flooding patterns.


    اثرات تغییرات در کاربری زمین را می توان با تجزیه و تحلیل الگوهای سیل ارزیابی کرد.


  • شواهد باید به دقت ارزیابی شوند.

  • The role of stay-at-home mother is more positively evaluated in working-class communities.


    نقش مادر خانه نشین در جوامع کارگری بیشتر ارزیابی می شود.

  • This does not seem an accurate way of evaluating employees' performance.


    به نظر نمی رسد این روش دقیقی برای ارزیابی عملکرد کارکنان باشد.

  • It's impossible to evaluate these results without knowing more about the research methods employed.


    ارزیابی این نتایج بدون دانستن بیشتر در مورد روش های تحقیق به کار گرفته شده غیرممکن است.


  • ما باید ارزیابی کنیم که چگونه مواد جدید در برابر سایش و پارگی مقاومت می کنند.

  • Doctors evaluate the patient’s condition.


    پزشکان وضعیت بیمار را ارزیابی می کنند.

  • Have they evaluated what their next step is?


    آیا آنها ارزیابی کرده اند که قدم بعدی آنها چیست؟

  • Student evaluations of the class will be collected next week.


    ارزشیابی دانش آموزان از کلاس هفته آینده جمع آوری خواهد شد.

  • Employees will be evaluated on their performance attendance, and team skills.


    کارمندان از نظر عملکرد، حضور و غیاب و مهارت های تیمی مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.

  • The research aims to evaluate the effectiveness of the training programme.


    هدف این تحقیق ارزیابی اثربخشی برنامه آموزشی است.

  • The questionnaires may be used for evaluative purposes.


    پرسشنامه ها ممکن است برای اهداف ارزیابی مورد استفاده قرار گیرند.

synonyms - مترادف

  • ارزیابی کنید


  • نرخ


  • تخمین زدن

  • appraise


    ارزیابی


  • قضاوت کنید


  • ارزش


  • در نظر گرفتن

  • gaugeUK


    سنج UK


  • اندازه گرفتن


  • رتبه

  • reckon


    حساب کنید


  • وزن کردن

  • assay


    سنجش

  • guesstimate


    حدس زدن

  • set


    تنظیم


  • اندازه

  • valuate


    ارزش گذاری کنید


  • تجزیه و تحلیل ایالات متحده

  • analyzeUS


    analyseUK

  • analyseUK


    بررسی


  • کلاس


  • طبقه بندی کردن

  • classify


    انتقاد از انگلستان

  • criticiseUK


    انتقاد از ایالات متحده

  • criticizeUS


    تصميم گرفتن


  • gageUS

  • gageUS


    مقطع تحصیلی


  • گیره

  • peg


    قیمت


  • خواندن


antonyms - متضاد
  • complicate


    پیچیده کردن

  • convolute


    پیچیدگی

  • confuse


    گیج کردن

  • obfuscate


    مبهم


  • ابر

  • distort


    تحریف کردن

  • muddle


    درهم ریختن

  • obscure


    از هم گسستن

  • confound


    بی نظمی

  • disjoint


    به هم ریختن


  • منحرف کردن

  • disorganize


    مغشوش

  • disorient


    هش

  • garble


    مانع

  • hash


    بهم ریختگی

  • impede


    گل آلود


  • گیج

  • muddy


    رال

  • perplex


    ابری

  • ravel


    تاری

  • becloud


    مخلوط کردن

  • blur


    تاریک کردن

  • conflate


    درگیر کردن

  • darken


    درهم تنیده

  • embroil


    بهم ریختن

  • entangle


    پازل

  • jumble


  • puzzle





لغت پیشنهادی

omission

لغت پیشنهادی

atm

لغت پیشنهادی

Americanization