quality
quality - کیفیت
noun - اسم
UK :
US :
چقدر چیزی خوب یا بد است
چیزی که ممکن است افراد به عنوان بخشی از شخصیت خود داشته باشند، برای مثال شجاعت یا هوش
something that is typical of one thing and makes it different from other things, for example size colour etc
چیزی که مختص یک چیز است و آن را از چیزهای دیگر متمایز می کند، مثلاً اندازه، رنگ و غیره
یک استاندارد بالا
بسیار خوب - مخصوصاً توسط افرادی که سعی در فروش چیزی دارند استفاده می شود
چیزی مانند شجاعت، هوش یا وفاداری که ممکن است افراد به عنوان بخشی از شخصیت خود داشته باشند
چیزی مانند اندازه، رنگ، احساس یا وزن که باعث می شود یک چیز متفاوت از چیزهای دیگر به نظر برسد
در مورد خوب یا بد بودن چیزی صحبت می کرد
برای صحبت در مورد احتمال سودآوری یک سرمایه گذاری استفاده می شود
when people stop buying low-quality products, investments etc and start buying high-quality products etc
زمانی که مردم از خرید محصولات بی کیفیت، سرمایه گذاری و غیره دست می کشند و شروع به خرید محصولات با کیفیت بالا و غیره می کنند
a word meaning very good used especially in advertising products
کلمه ای به معنای بسیار خوب است که به ویژه در محصولات تبلیغاتی استفاده می شود
روزنامه ها و غیره با هدف خوانندگان تحصیل کرده
سطح لذت، راحتی و سلامتی در زندگی یک فرد
ویژگی یا ویژگی کسی یا چیزی
با استاندارد بالا
خیلی خوب
درجه برتری چیزی، اغلب درجه بالایی از آن
کیفیت اغلب به خوب یا بد بودن چیزی اشاره دارد
با استاندارد بالا؛ عالی
ویژگی خوب شخصیت یک فرد
ویژگی یا ویژگی چیزی که آن را از چیزهای دیگر متمایز می کند
هوای گرم و مرطوب اخیر کیفیت هوا را تحت تاثیر قرار داده است.
شراب های سوپرمارکتی از نظر قیمت و کیفیت متفاوت هستند.
دین منبعی اساسی برای شفقت با کیفیت دیگری است.
ما همیشه بهترین کیفیت را برای مشتریان خود تضمین می کنیم.
این به لیزر یا ماتریس نقطه و با کیفیت بهتر از بسته 350 پوندی ما چاپ می شود.
ویژگی های خاصی در نثر اورول وجود دارد که من به شدت آنها را تحسین می کنم.
خیلی ها مربیگری را رد می کنند و تعهد به دفاع از کیفیت قهرمانی برخوردار نیست.
بلا علاوه بر هوش و جذابیت، ویژگی های نه چندان مطلوبی داشت.
Many reject coaching and the commitment to defense is not of championship quality.
Besides intelligence and charm, Bella had some less desirable qualities.
بهبود کیفیت مراقبت برای ساکنین خانه سالمندان در اولویت است.
وقتی هزینه ها کاهش می یابد کیفیت محصول آسیب می بیند.
خاک اینجا بی کیفیت است.
غذا تازه و با کیفیت است.
هدف او با کیفیت بالا بود.
کالایی با کیفیت بالا
high-quality goods
کالاهای با کیفیت بالا
کاهش کیفیت آب
ما شاهد بهبود قابل توجهی در کیفیت خدمات ارائه شده بوده ایم.
هدف ما ارائه کیفیت با قیمت مناسب است.
آنها باید هزینه ها را با حفظ کیفیت کاهش دهند.
contemporary writers of quality
نویسندگان با کیفیت معاصر
آن را درست انجام دهید، حتی اگر زمان بر باشد. کیفیت مهم است نه کمیت
ویژگی های شخصی مانند صداقت و سخاوت
to have leadership qualities
داشتن ویژگی های رهبری
او تمام ویژگی های یک معلم خوب را دارد.
پیدا کردن افرادی با ویژگی های مناسب برای این کار سخت است.
او ویژگی های خوب زیادی دارد.
کیفیت خاص نور و سایه در نقاشی های او
صدای او کیفیتی غنی و ملودیک دارد.
این تکنیک برای افزایش کیفیت عکس ها استفاده می شود.
کاهش بودجه بر کیفیت آموزش برخی از دانش آموزان تأثیر می گذارد.
همه کیک های ما با مواد اولیه مرغوب درست می شوند.
از با کیفیت ترین موادی که می توانید پیدا کنید استفاده کنید.
کیفیت عکس ها متغیر است.
اکثر کالاهای ارائه شده کیفیت بسیار پایینی دارند.
ما عملکرد و کیفیت بی نظیری را در تمام محصولات خود ارائه می دهیم.
چگونه می توانیم تولید را بدون از دست دادن کیفیت افزایش دهیم؟
He showed great energy and leadership qualities.
او انرژی و ویژگی های رهبری عالی را نشان داد.
من او را کاملاً ناخوشایند دیدم، بدون هیچ ویژگی بازخرید کننده.
شهر باستانی آسیسی کیفیت جادویی فوق العاده ای دارد.
صفت
شخصیت
مشخصه
ویژگی
جنبه
essence
ذات
تقوا
طبیعت
نشان
badge
وضعیت
انگ
facet
خاص بودن
hallmark
علامت
idiosyncrasy
نقطه
عجیب و غریب
سمت
quirk
مهر
خط
stamp
علامت تجاری
streak
نسبت دادن
trademark
افسون
trait
تشخیص
attribution
تفاوت
charm
اثر انگشت
diagnostic
رحمت
differentia
نشانه
eccentricity
emblem
fingerprint
grace