attractive
attractive - جذاب
adjective - صفت
UK :
US :
someone who is attractive is good looking, especially in a way that makes you sexually interested in them
فردی که جذاب است ظاهر خوبی دارد، به خصوص به گونه ای که شما را از نظر جنسی به او علاقه مند کند
لذت بخش است
داشتن ویژگی هایی که باعث می شود شما بخواهید چیزی را بپذیرید یا در آن شرکت کنید
very pleasing in appearance or sound
از نظر ظاهر یا صدا بسیار دلنشین
ایجاد علاقه یا لذت
از سرگیری پرداخت سود سهام در سال جاری به نظر می رسد و سهام در 37p جذاب هستند.
او فقط یک اسکلت است، اما معتقد است که هنوز زنده است و بسیار جذاب است.
نرخ های پایین تر، ارزهای دیگر مانند دلار را جذاب تر کرده است.
او خیلی خوب است اما من واقعاً او را جذاب نمی دانم.
Everything had been provided to make this room an attractive and restful setting for any guest.
همه چیز فراهم شده بود تا این اتاق یک محیط جذاب و آرام برای هر مهمان باشد.
به نظر من آن بدنسازانی که ماهیچه های بزرگ دارند، اصلا جذاب نیستند.
این کتاب جذاب یک هدیه ایده آل برای هر طرفدار جوان بیسبال است.
به نظر می رسید از جذابیت خود برای زنان بی خبر بود.
The interest rate makes these an attractive investment.
نرخ بهره باعث می شود این سرمایه گذاری جذاب باشد.
The staff includes many top scientists who left attractive jobs elsewhere to join the hard-driving CEO.
این کارکنان شامل بسیاری از دانشمندان برتر است که مشاغل جذاب را در جاهای دیگر ترک کردند تا به مدیر اجرایی سختگیر بپیوندند.
او مردی قد بلند و جذاب در حدود چهل سالگی بود.
The job pays well and you get a company car and 30 days holiday a year -- it's certainly an attractive offer.
کار به خوبی پرداخت می شود و شما یک ماشین شرکتی و 30 روز تعطیلات در سال دریافت می کنید -- مطمئناً یک پیشنهاد جذاب است.
an attractive outfit
یک لباس جذاب
We've put together what we think is a very attractive package including discounts, special offers, and free credit.
ما آنچه را که فکر می کنیم یک بسته بسیار جذاب است، شامل تخفیف، پیشنهادات ویژه و اعتبار رایگان گردآوری کرده ایم.
یک شخصیت جذاب
خانه ها در نقطه ای جذاب و نزدیک رودخانه قرار داشتند.
Improvements to public infrastructure is one way of making depressed areas more attractive to private industry.
بهبود زیرساختهای عمومی یکی از راههای جذابتر کردن مناطق افسرده برای صنعت خصوصی است.
I don't know what makes Jamie so attractive to women.
من نمی دانم چه چیزی جیمی را برای زنان جذاب می کند.
An attractive verandah restaurant open to the public offers romantic àlacarte dining.
یک رستوران ایوان جذاب که به روی عموم باز است، غذاخوری رمانتیک آلاکارت ارائه می دهد.
او زن جذابی بود، اما هرگز فکر نمیکردم احساس انسانی در او باشد.
an attractive woman
یک زن جذاب
I like John but I don't find him attractive physically.
من جان را دوست دارم اما او را از نظر بدنی جذاب نمی دانم.
به نظر من مردان با افزایش سن جذاب تر به نظر می رسند.
یک خانه بزرگ با یک باغ جذاب
عینک جدیدت خیلی جذابه
از مبلمان آنتیک برای ایجاد تضاد جذاب با فضای مدرن استفاده می شود.
این یکی از جنبه های کمتر جذاب شخصیت اوست.
خود شهر بسیار جذاب است.
an attractive offer/proposition/option
یک پیشنهاد/پیشنهاد/گزینه جذاب
بهبودهای پیشنهادی این مناطق را برای خریدارانی که اولین بار هستند جذاب خواهد کرد.
آنها می توانند فرصت های شغلی جذابی را به فارغ التحصیلان ارائه دهند.
The deal is said to be particularly attractive to investors.
گفته می شود که این معامله به ویژه برای سرمایه گذاران جذاب است.
او آن شب به طرز خیره کننده ای زیبا به نظر می رسید.
او چهره بسیار زیبایی دارد
او را قد بلند، تیره و خوش تیپ توصیف کردند.
She’s a very attractive woman.
او یک زن بسیار جذاب است.
She looked particularly lovely that night.
او در آن شب بسیار دوست داشتنی به نظر می رسید.
او با یک مرد بسیار خوش قیافه وارد شد.
شما زرق و برق دار به نظر می رسید!
مدارس باید تلاش کنند تا علم را برای جوانان جذاب تر کنند.
این سیاست ظاهراً جذاب است، اما بعید است که کار کند.
این ایده ای است که به نظر من بسیار جذاب است.
این گزینه از نظر اقتصادی برای بسیاری از کشاورزان جذاب نیست.
یک زن جوان بسیار جذاب
من او را بسیار جذاب می بینم (= او مرا جذب جنسی می کند).
attractive countryside
روستای جذاب
an attractive colour scheme
یک طرح رنگی جذاب
گذراندن دوازده ساعت در هواپیما چشم انداز چندان جذابی (= خوشایند) نیست.
an attractive offer (= an offer with benefits for me)
یک پیشنهاد جذاب (= یک پیشنهاد با مزایای برای من)
ما باید باشگاه را برای طیف وسیع تری از مردم جذاب کنیم.
آنها یک پیشنهاد کاری بسیار جذاب به من دادند.
زیبا
fetching
واکشی
handsome
خوش قیافه
دوست داشتني
winning
برنده شدن
stunning
خیره کننده
نمایشگاه
prepossessing
مضطرب کردن
beguiling
فریبنده
bonny
خوشگل
cute
جذاب
irresistible
مقاومت ناپذیر
comely
وسوسه انگیز انگلستان
ravishing
وسوسه انگیز آمریکا
tantalisingUK
لذت بخش
tantalizingUS
مطلوب
delightful
دعوت کردن
desirable
سرسبز
glamorous
جنسی
inviting
گرفتن
lush
قابل تصور
خوش طعم
taking
نوبیله
beauteous
داغ
fanciable
خوب
luscious
محرک
nubile
sultry
provocative
sightly
زشت
unattractive
غیر جذاب
unsightly
ناخوشایند
hideous
زشت و زننده
disgusting
چندش آور
grotesque
گروتسک
unaesthetic
غیر زیبایی
unalluring
غیر فریبنده
repugnant
متناقض
repulsive
دافعه
unappealing
نازیبا
unbeautiful
حوصله سر بر
unpleasant
ناقص شده
boring
افسون کننده
deformed
خانگی
disenchanting
بی درخشش ایالات متحده
homely
ضعیف بریتانیا
lacklusterUS
توهین آمیز
lacklustreUK
طغیانگر
نا دوست داشتنی
revolting
نامطلوب
uncomely
ناپسند
unlovely
خشک
unpretty
ناز
disagreeable
بی اختیار
distasteful
drab
uncute
undesirable
unprepossessing
displeasing