lower

base info - اطلاعات اولیه

lower - پایین تر

N/A - N/A

ˈloʊ.ɚ

UK :

ˈləʊ.ər

US :

family - خانواده
low
کم
lowly
پست
google image
نتیجه جستجوی لغت [lower] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • They lowered the coffin into the grave.


    تابوت را در قبر فرود آوردند.


  • او که در حال حاضر به شدت باردار شده بود، با احتیاط خود را روی صندلی پایین آورد.

  • He lowered his eyes (= looked down) in embarrassment when he saw me.


    با دیدن من از خجالت چشمانش را پایین انداخت (= نگاه به پایین انداخت).

  • Interest rates have been lowered again.


    نرخ بهره مجددا کاهش یافته است.

  • Boil for five minutes, then lower the heat and simmer for half an hour.


    پنج دقیقه بجوشانید، سپس حرارت را کم کنید و نیم ساعت بجوشانید.

  • Please lower your voice (= speak more quietly).


    لطفا صدای خود را پایین بیاورید (= آرام تر صحبت کنید).

  • a lowering of standards


    کاهش استانداردها

  • Dale lowered the tone of the evening (= made it less socially acceptable) by telling a dirty joke.


    دیل با گفتن یک جوک کثیف، لحن شب را پایین آورد (= آن را از نظر اجتماعی کمتر مقبول کرد).

  • I wouldn't lower myself to respond to his insults if I were you.


    من اگر جای شما بودم خودم را برای پاسخ به توهین های او پایین نمی آوردم.


  • عرشه پایین یک کشتی

  • Her lower lip trembled as if she were about to cry.


    لب پایینش طوری می لرزید که انگار می خواست گریه کند.

  • I've got a pain in my lower (= the bottom part of my) back.


    در قسمت پایین (= قسمت پایین کمرم) درد دارم.

  • They lowered the asking price of their house.


    قیمت خانه خود را پایین آوردند.


  • او پرده ها را پایین آورد تا جلوی آفتاب بعد از ظهر را بگیرد.

  • She lowered the blinds to block out the afternoon sun.


    فشار فزاینده ای بر بانک ها برای کاهش نرخ بهره و تسهیل در دسترس بودن اعتبار وجود داشت.

  • There was growing pressure on banks to lower interest rates and ease the availability of credit.


    قانون اساسی کالیفرنیا را ملزم می کند که تا سال 2020 انتشار گازهای گلخانه ای را 25 درصد کاهش دهد.

  • Landmark legislation requires California to lower greenhouse gas emissions by 25% by 2020.


    او دانشگاه ها را به پایین آوردن استانداردها برای افزایش درآمد متهم کرد.

  • He accused universities of lowering standards in order to raise income.


synonyms - مترادف

  • پایین

  • bottommost


    پایین ترین


  • زیر

  • underneath


    در زیر

  • nether


    تابع

  • subjacent


    پایین تر

  • further down


    پست تر

  • inferior


    اساس

  • basal


    زیرزمینی

  • underground


    سطح پایین تر


  • کم

  • lower-level


    زیر زمین

  • low


    استیگی

  • basement


    عقب

  • Stygian


    عقب ترین

  • hind


    بازگشت

  • hindmost


    خلفی


  • مانع شود

  • posterior


    بعد از

  • rear


  • hinder



antonyms - متضاد
  • higher


    بالاتر


  • بالا


  • در بالا

  • top


    بالاترین

  • topmost


    بطرف بالا

  • uppermost


    عالی ترین

  • upward


    بلندترین

  • highest


  • upmost


  • loftiest


لغت پیشنهادی

traded

لغت پیشنهادی

unforgiving

لغت پیشنهادی

airfield