gold
gold - طلا
noun - اسم
UK :
US :
a valuable soft yellow metal that is used to make coins, jewellery etc. It is a chemical element: symbol Au
یک فلز زرد نرم با ارزش که برای ساختن سکه، جواهرات و غیره استفاده می شود. این یک عنصر شیمیایی است: نماد Au
سکه، جواهرات و غیره ساخته شده از طلا
رنگ طلایی
یک مدال طلا
ساخته شده از طلا
داشتن رنگ طلایی
a valuable soft metal used to make jewellery, coins etc and formerly used in a system in which the value of the standard unit of a currency is equal to a fixed weight of gold of a particular quality
یک فلز نرم با ارزش که برای ساخت جواهرات، سکه و غیره استفاده می شود و قبلاً در سیستمی استفاده می شد که در آن ارزش واحد استاندارد یک ارز برابر با وزن ثابت طلا با کیفیت خاص است.
برای انجام یک کشف مفید یا ارزشمند که پول زیادی به همراه خواهد داشت
یک عنصر شیمیایی که فلزی با ارزش، براق و زرد رنگ است که برای ساختن سکه و جواهرات استفاده می شود
یک دیسک کوچک طلا که به کسی که در یک مسابقه برنده می شود، به خصوص در یک ورزش داده می شود
چیزی که بسیار خاص یا ارزشمند است
ساخته شده از طلا، یا رنگ طلا
یک فلز نرم و زرد رنگ که ارزش زیادی دارد و از آن استفاده می شود. در جواهرات و به عنوان نوعی ثروت
(از) رنگ زرد روشن
فلزی با ارزش که معامله، خرید و فروش می شود و توسط برخی دولت ها به عنوان ارز استفاده می شود
مانند کو، آبراهامز با یک طلا و نقره به پایان رسید.
بهترین طلا در لندن - بزرگترین بازار جهان - به قیمت 190 پوند در هر اونس تغییر کرده است.
A weekend's sport in California no longer requires a surfboard: panning for gold is now the sport of choice.
ورزش آخر هفته در کالیفرنیا دیگر نیازی به تخته موجسواری ندارد: حرکت برای طلا اکنون بهترین ورزش است.
مردیث درخشش طلا را در نخ گرفت.
گلد فیلدز گفت که فروش طلا از بانک های مرکزی برای پر کردن این شکاف مورد نیاز است.
رنگ های این پرچم قرمز، طلایی و آبی است.
His hair was red so that Rostov knew that he was Altun, but there were strands of silver among the gold.
موهای او قرمز بود، به طوری که روستوف می دانست که او آلتون است، اما در میان طلاها رشته های نقره وجود داشت.
هانسون در دوی 100 متر طلا گرفت.
gold coins/jewellery
سکه طلا / جواهرات
همیشه زنجیر طلا میبست.
انگشتر/ساعت/گردنبند/دستبند طلا
کاهش قیمت طلا
یاقوتها با طلای 18 عیار ساخته شده بودند.
ساخته شده از طلای جامد/خالص
هتل از (= با مقدار زیادی) طلا می چکید.
آنها دلارها را به روشی که کشورها احتکار می کردند، ذخیره می کنند.
ذخایر طلای کشور
falling government gold stocks
سقوط سهام طلای دولتی
به نظر می رسد این تیم برای کسب طلای المپیک آماده است.
او سه طلا و یک برنز کسب کرد.
غروبی از طلای براق
موهایش طلایی کم رنگ بود.
من عاشق قرمزها و طلاهای پاییز هستم.
بچه ها تمام روز به خوبی طلا بودند.
او با آخرین رمان خود طلایی را به دست آورده است.
یک مکانیک خوب به وزن طلا می ارزد.
او هفتهها در رودخانه به دنبال طلا بود.
بعدازظهر به رگ غنی از طلا برخورد کرد.
او در پرش طول یک طلا گرفت.
او این بار برای طلا می رود.
gold jewellery
جواهرات طلا
ساعت/گردنبند طلا
او خیلی خوب می دود - مطمئناً او طلا را خواهد گرفت.
نمایش جدید طلای کمدی خالص است.
هیچ کدام از این دو فیلم قبل از اکران شبیه به طلای گیشه نبودند.
یک گنبد طلا
رنگ طلایی
قیمت طلا روز پنجشنبه به بالاترین حد خود رسید.
او جواهرات طلای زیادی می پوشد.
پول
تغییر دادن
chips
چیپس
currency
واحد پول
jack
جک
moola
مولا
moolah
دلار
bucks
پول نقد
سکه
coin
سود
lucre
مناقصه
tender
خمیر
dough
غارت کردن
loot
مثقال
shekels
sheqels
sheqels
مناقصه قانونی
legal tender
سبز بلند
سبز
نان
پلف
pelf
خراش
scratch
آب نبات چوبی
lolly
کلم پیچ
kale
مورد نیاز
needful
wampum
wampum
کلم
cabbage
منابع مالی
funds
گنج
treasure
ثروت
دوش
dosh