career
career - حرفه
noun - اسم
UK :
US :
شغل یا حرفه ای که برای آن آموزش دیده اید و برای مدت طولانی از زندگی خود انجام می دهید
دوره زمانی در زندگی خود که صرف انجام یک فعالیت خاص می کنید
برای حرکت سریع به جلو بدون کنترل، انجام حرکات جانبی ناگهانی
a job or profession that you have been trained for and intend to do for your working life and which offers the chance to be PROMOTED (=move up through different levels)
شغل یا حرفه ای که برای آن آموزش دیده اید و قصد دارید برای زندگی کاری خود انجام دهید و شانس ارتقاء را ارائه می دهد (= ارتقاء در سطوح مختلف)
someone who intends to be a soldier teacher etc for most of their life not just for a particular period of time
کسی که قصد دارد در بیشتر عمر خود سرباز، معلم و غیره باشد، نه فقط برای یک دوره زمانی خاص
the job or series of jobs that you do during your working life especially if you continue to get better jobs and earn more money
شغل یا مجموعه ای از مشاغلی که در طول زندگی کاری خود انجام می دهید، به خصوص اگر همچنان به مشاغل بهتر و کسب درآمد بیشتر ادامه دهید.
having a job or position as part of the career that you are trained for and are normally paid to do rather than being chosen for it as a member or supporter of a government or political party
داشتن یک شغل یا موقعیت به عنوان بخشی از شغلی که برای آن آموزش دیده اید و معمولاً برای انجام آن دستمزد دریافت می کنید، به جای اینکه برای آن به عنوان عضو یا حامی یک دولت یا حزب سیاسی انتخاب شوید.
انجام کاری به طور منظم در بیشتر عمرتان، به ویژه به عنوان راه اصلی کسب درآمد
(مخصوصاً وسیله نقلیه) برای حرکت سریع و خارج از کنترل
a job for which you are trained and in which it is possible to advance during your working life so that you get greater responsibility and earn more money
شغلی که برای آن آموزش دیده اید و می توانید در طول زندگی کاری خود در آن پیشرفت کنید تا مسئولیت بیشتری بر عهده بگیرید و درآمد بیشتری کسب کنید.
(به ویژه وسیله نقلیه) برای حرکت سریع و بدون کنترل
تمام زندگی خود را به عنوان یک کار انجام دهید
the job or series of jobs that you do during your working life especially when this involves making progress to better jobs or is in a particular profession
شغل یا مجموعه ای از مشاغلی که در طول زندگی کاری خود انجام می دهید، به خصوص زمانی که شامل پیشرفت به سمت مشاغل بهتر باشد یا در یک حرفه خاص باشد.
مربوط به شغل شما
تمام یا بیشتر عمر کاری خود را در همان شغل یا رشته سپری کنید
→ careers
→ مشاغل
تامی مانند پدرش شغلی را در ارتش انتخاب کرد.
من می خواستم در مورد مشاغل در انتشارات بیشتر بدانم.
این دویست و پنجاهمین برد در دوران مربیگری اندرسون بود.
متن های ریپلی منعکس کننده تناقضات حرفه ای او است.
Which format a participant should choose will depend upon his or her career stage work situation and individual learning style.
اینکه یک شرکتکننده باید کدام قالب را انتخاب کند به مرحله شغلی، موقعیت کاری و سبک یادگیری فردی او بستگی دارد.
این رسوایی حرفه او را به عنوان یک سیاستمدار نابود کرد.
او بعداً در کار خود منشی اول سفارت بریتانیا در واشنگتن شد.
ویل بیشتر دوران حرفه ای خود را به عنوان وکیل سپری کرد.
و اینگونه بود که من این چرخش جدید را در حرفه خود دیدم.
این داستان غم انگیز یک خدمتکار دستشویی به نام جیم را به تصویر می کشد که روزنامه می خواند تا به دنبال شغلی جدید باشد.
ماجرای هارودز به زندگی سیاسی او کمکی نکرده است.
شاید در هیچ حرفه سیاسی دیگری شکست در صندوق های رای تا این حد وحشتناک نباشد.
First investment bankers wanted practical people willing to subordinate their educations to their careers.
اولین بانکداران سرمایه گذاری افرادی عملی می خواستند که مایل باشند تحصیلات خود را تابع مشاغل خود کنند.
The closer you come to mimicking the originals, the sooner you can advance your career to the next level.
هرچه به تقلید از نسخه های اصلی نزدیک تر شوید، زودتر می توانید حرفه خود را به سطح بعدی ارتقا دهید.
یک حرفه تدریس
او قصد دارد حرفه پزشکی را دنبال کند.
He had a successful career in television journalism.
او حرفه ای موفق در روزنامه نگاری تلویزیونی داشت.
او به عنوان یک تاریخ نگار از یک حرفه طولانی و برجسته برخوردار بود.
او روی حرفه خود تمرکز کرده است.
تغییر شغل
این یک حرکت شغلی خوب خواهد بود (= چیزی که به حرفه شما کمک می کند).
برای فارغ التحصیلانمان در هر مسیر شغلی که انتخاب کرده اند آرزوی موفقیت داریم.
a career soldier/diplomat (= a professional one)
یک سرباز / دیپلمات حرفه ای (= یک حرفه ای)
a careers adviser/officer (= a person whose job is to give people advice and information about jobs)
مشاور/افسر شغلی (= شخصی که وظیفه اش ارائه مشاوره و اطلاعات در مورد مشاغل به مردم است)
او کار خود را به عنوان معلم زبان انگلیسی آغاز کرد.
He began his professional boxing career in 1998.
او بوکس حرفه ای خود را در سال 1998 آغاز کرد.
او بهترین تنیس دوران حرفه ای خود را بازی می کند.
دوران تحصیلی من چندان چشمگیر نبود.
این یک نقطه عطف در حرفه او بود.
He has had injury problems throughout his career.
او در طول دوران حرفه ای خود با مشکلات مصدومیت مواجه بوده است.
در حال حاضر پیدا کردن کار بسیار دشوار است.
فقط نیمی از مردم اینجا در استخدام هستند.
او در وزارت امور خارجه فعالیت بسیار برجسته ای داشت.
او امیدوار است وارد حرفه پزشکی شود.
لطفا نام، سن و شغل خود را ذکر کنید.
نجاری یک تجارت بسیار ماهر است.
او فیلمی را برای هالیوود ساخت تا حرفهی برجستهاش را تقویت کند.
او به عنوان یک دیپلمات حرفه ای برجسته داشت.
او تا حدودی حرفه ای شطرنجی داشته است.
او در فوتبال حرفه خوبی برای خود رقم زد.
او در حرفه انتخابی خود به موفقیت های زیادی دست یافت.
She pursued a successful career in medicine.
او یک حرفه موفق در پزشکی را دنبال کرد.
این فیلم زندگی حرفه ای او را احیا کرد.
The profession has no clear career structure.
این حرفه ساختار شغلی مشخصی ندارد.
زمان تغییر شغل فرا رسیده است.
اشتغال
calling
صدا زدن
حرفه
vocation
استخدام
کار
امرار معاش
livelihood
موقعیت
پست
خط
دستیابی
pursuit
کسب و کار
کره
sphere
راه رفتن
کار زندگی
life's work
خط کاری، حوزه فعالیت، تخصص کاری
کار روزانه
قدم از زندگی
خط کسب و کار
مسیر شغلی
تجارت
رشته
مهارت
راکت تنیس
چیز
racket
métier
بازی
métier
استان
دفتر
نقش
amusement
تفریحی
avocation
دعوت
سرگرمی
recreation
سرگرم کننده
pastime
تسلیم شدن
hobby
بیکاری
علاقه جانبی
surrender
عدم فعالیت
unemployment
بیکاری، تنبلی
وظیفه
inactivity
باز بودن
idleness
سوء استفاده
کم کاری
openness
ساکت
misuse
سکوت
underemployment
تعمیم انگلستان
سخن، گفتار
تعمیم ایالات متحده
generalisationUK
ورزش
تسکین
generalizationUS
اوقات فراغت
لذت
لذت بردن
leisure
وسواس
علاقه
enjoyment
اشتیاق
obsession
آرامش
اسب سرگرمی
enthusiasm
relaxation
hobbyhorse