previously
previously - قبلا
adverb - قید
UK :
US :
قبل از الان یا قبل از یک زمان خاص
قبل از زمان حال یا زمانی که به آن اشاره شده است
آنها 45 درصد آرا را به دست آوردند و سه کرسی در مقابل یک کرسی قبلی به دست آوردند.
او چند هفته قبل در یک کنفرانس با اتوود ملاقات کرده بود.
این خودرو اکنون دو برابر ارزشی داشت که شش ماه قبل برای آن پرداخت کرده بودیم.
سیاه از آب و هوا برای پرسه زدن دورتر از گذشته استفاده می کند و آبی نیز به دنبال آن می آید.
Kino had previously been billing patients for service never provided.
کینو قبلاً از بیماران برای خدماتی که هرگز ارائه نشده بود، صورتحساب میگرفت.
The animals were sacrificed 60min later and optic nerve cell suspensions were prepared as previously described.
حیوانات 60 دقیقه بعد قربانی شدند و سوسپانسیون های سلولی عصب بینایی همانطور که قبلاً توضیح داده شد آماده شدند.
Industrial robots perform tasks that were previously done by human operators.
روبات های صنعتی وظایفی را انجام می دهند که قبلا توسط اپراتورهای انسانی انجام می شد.
آنها برای رسیدن به امتیازات خود، جاده هایی را به مناطق دورافتاده قبلی می سازند.
She competed on five consecutive world championship teams, a previously unheard-of feat.
او در پنج تیم پیاپی قهرمانی جهان شرکت کرد، یک شاهکار که قبلاً شنیده نشده بود.
این کتاب تعدادی از داستان های منتشر نشده اوست.
I suppose that some trace of a previously used chemical was still in the tube which had not been properly cleaned.
گمان میکنم مقداری از یک ماده شیمیایی که قبلاً استفاده شده بود هنوز در لوله بود که به درستی تمیز نشده بود.
هاستینگز قبلا برای یک شرکت نرم افزاری در ریچموند کار می کرد.
این ساختمان قبلاً به عنوان هتل مورد استفاده قرار می گرفت.
As previously reported, the couple separated in May.
همانطور که قبلاً گزارش شده بود، این زوج در ماه می از هم جدا شدند.
این کتاب حاوی تعدادی عکس است که قبلاً منتشر نشده بود.
سه روز قبل به آنها سر زده بودم.
گونه ای که قبلا ناشناخته است
She was previously employed as a tour guide.
او قبلاً به عنوان راهنمای تور مشغول به کار بود.
من کارت را دو ماه قبل پست کرده بودم.
earlier
زودتر
قبل از
beforehand
از قبل
formerly
سابق
قبلا، پیش از این
یک بار
heretofore
تا کنون
hitherto
پیش از این
afore
در پیش
به صورت قدامی
antecedently
در گذشته
anteriorly
جلو
aforetime
رو به جلو
erstwhile
قبلا
fore
به طور مقدماتی
سپس
precedently
در دوران باستان
preliminarily
در زمان های گذشته
sooner
آن زمان
قبل از آن
anciently
خیلی وقت پیش
سالها قبل
از پیش
آخرین بار
earlier on
ages ago
بعد
بعد از
afterward
پس از آن
afterwards
بعد از آن
thereafter
متعاقبا
در نهایت
subsequently
آینده
بعد از کمی
در تاریخ بعدی
در زمان بعدی
در زمان دیگری
پایین خط
پایین جاده
در مدتی
در زمان مناسب
به موقع
بعد ها
در حال حاضر
به صورت خلفی
presently
اکنون
چند وقت
posteriorly
در یک مرحله
در دنباله این
sometime
بعد از این
دیر
با تاخیر
belatedly
tardily