bell
bell - زنگ
noun - اسم
UK :
US :
a piece of electrical equipment that makes a ringing sound used as a signal or to get someone’s attention
قطعه ای از تجهیزات الکتریکی که صدای زنگ می دهد و به عنوان سیگنال یا برای جلب توجه دیگران استفاده می شود
a hollow metal object like a cup with a piece of metal hanging inside it that makes a ringing noise when it moves or you shake it
یک شی فلزی توخالی مانند یک فنجان با یک تکه فلز در داخل آن آویزان است که هنگام حرکت یا تکان دادن آن صدای زنگ می دهد.
چیزی که به شکل زنگ است
یک وسیله الکتریکی که با فشار دادن یک دکمه صدای زنگ تولید می کند
a hollow metal object shaped like a cup that makes a ringing sound when hit by something hard especially a clapper
یک جسم فلزی توخالی به شکل فنجان که در اثر برخورد چیزی سخت، به خصوص یک کفگیر، صدای زنگ تولید می کند.
زدن زنگ یا زنگ بر چیزی
تلفن زدن به کسی
به شکلی مانند زنگ فلزی متورم یا منحنی شود
a hollow, cup-shaped, metal object that makes a ringing sound when a part hanging inside swings against its sides, or when it is hit by any hard object
یک جسم توخالی و فنجانی شکل فلزی که هنگامی که قسمتی که داخل آن آویزان است به طرفین خود می چرخد یا هنگامی که با هر جسم سختی برخورد می کند صدای زنگ می دهد.
زنگ نیز زنگ در است.
صدایی که شروع و پایان یک دوره معاملات در بورس را نشان می دهد
برای توصیف موقعیتی استفاده می شود که متوجه می شوید چیزی اشتباه است
زنگی را به قلاده گربه وصل کنید تا به پرندگان هشدار دهد.
یک لیمو، یک زنگوله و یک گیلاس.
هیچ زنگی به صدا در نیامد.
چهار دادگاه گذشته غالب به عنوان ناقوس کلیسا.
تازه داشت قهوه درست می کرد که زنگ در به صدا درآمد.
The guards and porters walked about the bell was rung, the signal was given ad the train started off.
نگهبانان و باربرها راه افتادند، زنگ به صدا درآمد، سیگنال داده شد و قطار به راه افتاد.
حرارت را کمی زیاد کنید و فلفل دلمه ای را اضافه کنید.
وقتی صدای زنگ را می شنوید از نوشتن دست بردارید.
او بحث کرد که آیا برای مدتی روی فرش بنشیند یا خیر، اما خودش را تکان داد و زنگ را به صدا درآورد.
زنگ برای پایان دادن به دعوا به صدا درآمد.
گوجه فرنگی، فلفل دلمه ای و مخلوط ادویه را اضافه کنید و 1 ساعت تفت دهید.
صدای ناقوس کلیسا از دور به صدا درآمد.
یک زنگ دوچرخه
صدایش مثل یک زنگ از خط پایین آمد.
ناقوس شیپور (= قسمتی که در انتها مانند ناقوس است)
ناقوس کلیسا به صدا درآمد.
یک گل زنگوله ای شکل
در دوردست، زنگ دو صبح به صدا درآمد.
یک برج ناقوس
wedding bells
زنگ های عروسی
رقصنده ها زنگوله ها را روی مچ پا می بستند.
زنگ را بزنید تا ببینید وارد هستند یا خیر.
The bell's ringing!
زنگ به صدا در می آید!
زنگ پایان درس به صدا در آمد.
An alarm bell went off.
زنگ خطر به صدا درآمد.
زنگ های هشدار در سر او به صدا در آمدند زیرا او احساس کرد چیزی اشتباه است.
این تصمیم قرار است زنگ خطری برای زوج های دیگر به صدا درآورد.
Saved by the bell! (= a bell that signals the end of something) I thought I'd have to sit here listening to you two argue forever.
توسط زنگ نجات یافت! (= زنگی که پایان چیزی را نشان می دهد) فکر کردم باید اینجا بنشینم و به بحث شما دو نفر برای همیشه گوش کنم.
پیشنهاد دولت زنگ خطر را برای افراد کم درآمد به صدا در آورده است.
نام او زنگ می زند، اما نمی توانم فکر کنم کجا با هم آشنا شدیم.
دکتر گفت صدایم مثل زنگ است.
زنگ های روی بند به آرامی زنگ می زدند.
ناقوس کلیسا برای Evensong به صدا درآمد.
صدای ضعیف زنگ ها
دوستان آنها قبلاً صدای زنگ عروسی را می شنیدند (= مطمئن بودند که ازدواج خواهند کرد).
جلوی در ایستادم و چند بار زنگ را زدم.
ناقوس های کلیسا به استقبال سال نو به صدا درآمدند.
آنها لباس سنتی با پاهای برهنه و مچ پاهای زنگ دار می پوشند.
او برای جلوگیری از کشتن پرندگان، گربه های آنها را زنگ زد.
a belled cap/sleigh
کلاه/ سورتمه زنگ دار
وقتی آماده شدی زنگ بزن، باشه؟
با موبایلش زنگ زدم.
alarm
زنگ خطر. هشدار
chime
صدای زنگ
gong
گونگ
knell
زانو زدن
peal
پوست کندن
tocsin
توکسین
toll
عوارض
alert
هشدار
buzz
وزوز
buzzer
زنگ
carillon
کاریلون
clapper
کف زدن
curfew
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
ding-dong
ding-dong
dinger
غذا خوردن
doorbell
زنگ درب
ringer
علامت
آژیر
siren
tintinnabulum
tintinnabulum
شام
Vesper
گلوکن اشپیل
زنگ هشدار
glockenspiel
ناقوس کلیسا
alarm bell
زنگ دست
زنگ مدرسه
زنگ کشتی
زنگ سورتمه
ship's bell
شیپور
sleigh bell
سیگنال خطر
horn
assurance
اطمینان
اعتماد به نفس
صلح
quietness
سکوت
repose
آرام گرفتن
امنیت