off

base info - اطلاعات اولیه

off - خاموش

adverb - قید

/ɔːf/

UK :

/ɒf/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [off] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • He's had his beard shaved off.


    ریشش را تراشیده است.

  • Take your coat off.


    کتت را در بیاور

  • The label must have fallen off.


    برچسب باید افتاده باشد.

  • Don't leave the toothpaste with the top off.


    خمیردندان را با قسمت بالای آن رها نکنید.

  • The water is off.


    آب قطع است.

  • Make sure the TV is off.


    مطمئن شوید که تلویزیون خاموش است.

  • I called him but he ran off.


    بهش زنگ زدم اما فرار کرد

  • He fell off a ladder and broke his arm.


    از نردبان افتاد و دستش شکست.

  • Sarah's off in India somewhere.


    سارا جایی در هند است.

  • I must be off (= I must leave) soon.


    به زودی باید خاموش باشم (= باید بروم).

  • Summer's not far off now.


    تابستان الان دور نیست

  • A solution is still some way off.


    راه حل هنوز کمی دور است.

  • Off you go! Enjoy yourselves!


    تو برو! خوش بگذره!

  • She's off today.


    او امروز خاموش است

  • I've got three days off next week.


    هفته دیگه سه روز مرخصی دارم

  • How many days did you take off?


    چند روزه رفتی؟

  • I need some time off.


    من به مدتی استراحت نیاز دارم

  • They're off (= the race has begun).


    آنها خاموش هستند (= مسابقه آغاز شده است).

  • shoes with $20 off


    کفش با 20 دلار تخفیف

  • All shirts have/are 10 per cent off.


    همه پیراهن ها 10 درصد تخفیف دارند.

  • The wedding is off.


    عروسی تعطیل است

  • Sorry the duck is off.


    با عرض پوزش، اردک خاموش است.

  • She's better off without him.


    او بدون او بهتر است.

  • The weather was so bad we'd have been better off staying at home.


    هوا آنقدر بد بود که بهتر بود در خانه بمانیم.

  • We can't be any worse off than we are already.


    ما نمی توانیم بدتر از آنچه که هستیم باشیم.

  • How are we off for coffee (= how much do we have)?


    چگونه برای قهوه (=چقدر داریم) رفتیم؟

  • Families will be better off under the new law (= will have more money).


    خانواده ها تحت قانون جدید وضعیت بهتری خواهند داشت (= پول بیشتری خواهند داشت).

  • They are both comfortably off (= have enough money to be able to buy what they want without worrying too much about the cost).


    هر دوی آن‌ها به‌راحتی از کار درآمده‌اند (= پول کافی برای خرید آنچه می‌خواهند بدون نگرانی بیش از حد در مورد هزینه، دارند).

  • It rained on and off all day.


    تمام روز باران می بارید و خاموش می شد.

  • He drove off at the most incredible speed.


    او با سرعت باورنکردنی حرکت کرد.

  • Keep the dog on the lead or he'll just run off.


    سگ را روی سرب نگه دارید وگرنه فرار می کند.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

inspires

لغت پیشنهادی

prospecting

لغت پیشنهادی

appended