nomination
nomination - نامزدی
noun - اسم
UK :
US :
the act of officially suggesting someone or something for a position duty or prize, or the fact of being suggested for it
پیشنهاد رسمی به کسی یا چیزی برای یک موقعیت، وظیفه یا جایزه یا این واقعیت که برای آن پیشنهاد شده است.
نام کتاب، فیلم، بازیگر و غیره که برای دریافت جایزه یا جایزه پیشنهاد شده است
عمل دادن به یک شغل خاص یا این واقعیت که آن شغل به او سپرده شده است
the act of officially suggesting someone for a job position or prize, or the fact of being suggested for it
پیشنهاد رسمی به کسی برای شغل، موقعیت یا جایزه، یا اینکه برای آن پیشنهاد شده است
عمل انتخاب شخصی برای یک شغل خاص یا انتخاب شدن
پیشنهاد رسمی به کسی یا چیزی برای شغل، موقعیت یا جایزه
عمل انتخاب رسمی شخصی برای شغل یا موقعیت
an official suggestion that someone should be considered to do a particular job take part in an election receive an honour, etc.
یک پیشنهاد رسمی مبنی بر اینکه فردی باید برای انجام یک کار خاص، شرکت در انتخابات، دریافت افتخار و غیره در نظر گرفته شود.
عمل انتخاب رسمی شخصی برای انجام یک کار یا وظیفه خاص
Babyface, despite having fielded a record-tying 12 nominations, netted only a few of the tiny gramophones.
Babyface، علیرغم اینکه نامزدی 12 رکورددار را به دست آورده بود، تنها تعداد کمی از گرامافون های کوچک را به دست آورد.
ریور فینیکس همچنان یک معجزه است و نامزدی اسکار خود را در فیلم Running on Empty به دست آورده است.
یک نامزد برای برنده شدن در نامزدی ریاست جمهوری جمهوری خواهان به 996 نماینده نیاز دارد.
اما انتقاد از نامزدی استک با متهم کردن کلینتون به نرمش در قبال جنایت یکسان نیست.
در واقع، شبکه بوش در رقابت برای نامزدی در حال بزرگ شدن است.
آنها سپس نامزدی نامزدی را که قبلاً در انتخابات مقدماتی نامزد شده است، تأیید می کنند.
Membership of the club is by nomination only.
عضویت در باشگاه فقط با نامزدی است.
He won the nomination as Democratic candidate for the presidency.
او نامزد دموکرات ها برای ریاست جمهوری شد.
آنها با نامزدی او برای پست معاونت مخالفت کردند.
او 9 بار نامزد اسکار شده است.
نامزدها برای پست ریاست حزب دعوت شده اند.
She has withdrawn her nomination as chairman.
او از نامزدی خود به عنوان رئیس انصراف داده است.
او به دنبال نامزدی در انتخابات است.
She is standing for the Democratic Party presidential nomination.
او برای نامزدی ریاست جمهوری حزب دمکرات شرکت می کند.
نامزدی او برای جایزه بهترین بازیگر مرد
حمایت از نامزدی وی در دیوان عالی
او در دوران حرفه ای خود چند نامزدی اسکار داشته است؟
دو نامزدی برای شغل جدید وجود دارد.
نامزدی النا کاگان به دیوان عالی
اینها نامزدهای جایزه دستاورد برجسته امسال هستند.
آنها انتظار دارند به زودی برای شغل پزشکی قانونی نامزد شوند.
وقت ملاقات
انتخاب
designation
تعیین
انتخابات
پیشنهاد
توصیه
نامزد
ارسال
نامگذاری
nominee
وظیفه
submission
انتخاب کردن
naming
هیئت نمایندگی
عزم
choosing
تخصیص
delegation
کمیسیون
determination
فرزندخواندگی
allotment
مشخصات
نصب و راه اندازی
adoption
چیدن
specification
انتصاب
installation
نمایندگی
picking
تعیین کردن
ordination
مجوز ایالات متحده
deputation
تثبیت
designating
مجوز انگلستان
appointing
رای دادن در
authorizationUS
انتساب
fixing
authorisationUK
voting in
assignation
discharge
تخلیه
dismissal
اخراج
dismission
شلیک کردن
expulsion
طرد شدن
firing
امتناع
rejection
refusal