awarding

base info - اطلاعات اولیه

awarding - اعطای جایزه

N/A - N/A

əˈwɔːr.dɪŋ

UK :

əˈwɔː.dɪŋ

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [awarding] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • We accept no liability for anything related to the contest and the awarding of prizes.

    ما هیچ مسئولیتی در قبال هر چیزی که مربوط به مسابقه و اهدای جوایز باشد نمی پذیریم.

  • The awarding of these grants to applicants who do not appear to meet the required standard raises serious questions.

    اعطای این کمک های بلاعوض به متقاضیانی که به نظر می رسد استانداردهای لازم را ندارند، سؤالات جدی را ایجاد می کند.

synonyms - مترادف

  • assignment

    وظیفه

  • allocation

    تخصیص

  • apportionment

    تقسیم بندی

  • distribution

    توزیع

  • issuance

    صدور

  • dispensation

    معافیت

  • issuing

    اعطا کردن

  • grant

    اعطا

  • granting

    بودجه بندی

  • budgeting

    محموله

  • consignment

    دادن

  • giving

    معامله کردن

  • giving out

    به اشتراک گذاشتن

  • dealing out

    تحویل دادن

  • sharing out

    انجام دادن

  • handing out

    بسته بندی

  • doling out

    تقسیم کردن

  • parcelling out

    ملاقات کردن

  • dividing up

    کنار گذاشتن

  • dividing out

    جیره بندی کردن

  • meting out

    غذا خوردن

  • divvying up

    اندازه گیری

  • setting aside

    پرداخت

  • rationing out

    تقسیم

  • dishing out

    مدیریت

  • measuring out

  • handing over

  • allotment

  • disbursement

  • division

  • administration

antonyms - متضاد

  • acceptance

    پذیرش - پذیرفته شدن

  • receiving

    دریافت

  • taking

    گرفتن

  • getting

    اعلام وصول

  • receipt

    اختصاص دادن

  • appropriating

    دریافت کننده

  • recipience

    بدست آوردن

  • obtaining

    به دست آوردن

  • gaining

    تحصیل

  • acquiring

    پذیرایی

  • acquisition

    مصرف

  • reception

  • intaking

لغت پیشنهادی

postmarked

لغت پیشنهادی

assignor

لغت پیشنهادی

annualized