possess

base info - اطلاعات اولیه

possess - در اختیار داشتن

verb - فعل

/pəˈzes/

UK :

/pəˈzes/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [possess] در گوگل
description - توضیح

  • داشتن یک کیفیت یا توانایی خاص


  • داشتن یا داشتن چیزی

  • if a feeling possesses you you suddenly feel it very strongly and it affects your behaviour


    اگر احساسی در شما وجود داشته باشد، ناگهان آن را به شدت احساس می کنید و بر رفتار شما تأثیر می گذارد


  • داشتن یا داشتن چیزی، به ویژه چیزی با ارزش یا مهم، یا چیزی غیرقانونی


  • داشتن یک ویژگی یا توانایی


  • داشتن یا داشتن چیزی یا داشتن کیفیتی خاص

  • (of a wish or an idea) to take control over a person's mind making that person behave in a very strange way


    (از یک آرزو یا یک ایده) برای تحت کنترل گرفتن ذهن یک شخص، و باعث می شود که آن شخص رفتار بسیار عجیبی داشته باشد.

  • (of a desire or an idea) to take control over a person’s mind making that person behave in a strange way


    (از یک میل یا یک ایده) برای تحت کنترل گرفتن ذهن یک شخص، و باعث می شود که فرد رفتار عجیبی داشته باشد.


  • کیفیت خاصی داشته باشد


  • به خاطر قمارش، هر چه داشت از دست داد.

  • Because of his gambling, he lost everything he possessed.


    هملی اعتراف کرد که به طور غیرقانونی اسلحه دستی در اختیار داشته است.

  • Hamly admitted illegally possessing a handgun.


    ارتفاعات غربی دارای زیبایی و شکوهی است که در هیچ کجای بریتانیا یافت نمی شود.

  • The Western Highlands possess a beauty and a majesty found nowhere else in Britain.


    کلیسا دارای استخوانی از پای قدیس است.

  • The Church possesses a bone from the saint's leg.


    اجرای لیپاتی دارای وضوح بیان، عمق صدا و انرژی است که از طریق ضبط ترقه می درخشد.

  • Lipatti s performance possesses a clarity of articulation, a depth of sonority and an energy that shine through the crackly recording.


    جاپتوس به تنهایی دارای جغرافیای متمایز و در واقع بسیار عجیب بود.

  • Japetus alone possessed a distinctive geography, and a very strange one indeed.


    تعداد کمی از خانواده ها در این منطقه تلفن دارند.

  • Very few families in this area possess a telephone.


    او توانایی غیرعادی در یادگیری سریع زبان ها داشت.

  • He possessed an unusual ability to learn languages quickly.


    بسیاری از کشورها در حال حاضر سلاح شیمیایی دارند.

  • Too many nations already possess chemical weapons.


    اما تنها با دو شخصیت نمی توانید امیدوار باشید که همه چیز را کنترل کنید یا ادعا کنید که همه راه حل ها را در اختیار دارید.

  • But with only two characters you can't hope to control everything or claim to possess every solution.


    جو معتقد بود که شیاطین او را تسخیر کرده اند.

  • Jo believed that demons possessed her.


    وقتی وارد خانه قدیمی می شد، احساس ترس او را فرا گرفت.

  • A sense of fear possessed him as he walked into the old house.


    گفته می شود زورنا دارای قدرت شفابخش معجزه آسایی است.

  • Zorna is said to possess miraculous healing powers.


    تعداد کشورهایی که سلاح هسته ای دارند افزایش یافته است.

  • The number of nations that possess nuclear weapons has risen.


    اجازه دهید فرض کنیم که کل هستی دارای 1000 واحد اختیاری نیروی حیات است.

  • Let us assume that the entire being is possessed of 1,000 arbitrary units of life force.


    او هرگز کت و شلوار نپوشید - فکر نمی‌کنم کت و شلوار داشته باشد.

  • He never wore a suit - I don't think he possessed one.


    اگر کودکی در سطح کلاس درس می‌آموزد، طبق تعریف باید از توانایی‌های فکری نسبتاً خوبی برخوردار باشد.


  • نظریه پرداز بلاغی تصور نمی کند که فقط برخی از جوامع دارای ظرفیت بلاغی برای استدلال هستند.

  • The rhetorical theorist does not assume that only some societies possess the rhetorical capacity to argue.


    تماس گیرنده ادعا کرد که اطلاعات ارزشمندی در مورد محل اختفای پسر دارد.

  • The caller claimed to possess valuable information about the boy's whereabouts.


example - مثال
  • He was charged with possessing a shotgun without a licence.


    او به داشتن یک تفنگ ساچمه زنی بدون مجوز متهم شده است.

  • I'm afraid this is the only suitcase I possess.


    می ترسم این تنها چمدانی باشد که دارم.

  • The gallery possesses a number of the artist's early works.


    این گالری تعدادی از آثار اولیه این هنرمند را در اختیار دارد.

  • Belgium was the first European country to possess a fully fledged rail network.


    بلژیک اولین کشور اروپایی بود که دارای یک شبکه ریلی کامل بود.

  • I'm afraid he doesn't possess a sense of humour.


    می ترسم که او حس شوخ طبعی نداشته باشد.

  • workers who possess the requisite skills for the task


    کارگرانی که مهارت های لازم برای این کار را دارند

  • He credited her with a maturity she did not possess.


    او بلوغی را به او نسبت داد که او نداشت.

  • Isaak 's songwriting possesses a timeless quality.


    ترانه سرایی ایزاک کیفیتی جاودانه دارد.

  • Young adults possess incredible purchasing power.


    جوانان دارای قدرت خرید باورنکردنی هستند.

  • A terrible fear possessed her.


    ترس وحشتناکی او را فرا گرفت.

  • I was possessed by a desire to tell her everything.


    میل داشتم که همه چیز را به او بگویم.

  • What possessed him to say such a thing?


    چه چیزی باعث شد که او چنین چیزی بگوید؟

  • I don't possess a single DVD (= I don't have even one DVD).


    من یک دی وی دی (= حتی یک دی وی دی هم ندارم) ندارم.

  • In the past the root of this plant was thought to possess magical powers.


    در گذشته تصور می شد که ریشه این گیاه دارای قدرت جادویی است.

  • Whatever possessed him to wear that appalling jacket!


    هر چه او را به پوشیدن آن ژاکت وحشتناک واداشت!

  • Those states are the countries that possess nuclear weapons.


    این کشورها کشورهایی هستند که دارای سلاح هسته ای هستند.

  • She possesses the unusual talent of knowing when to say nothing.


    او استعداد غیرمعمولی دارد که بداند چه زمانی چیزی نگوید.

  • I don’t know what possessed me to start yelling like that.


    نمی‌دانم چه چیزی باعث شد که اینطور فریاد بزنم.

  • I am now the proud possessor of a driver’s license!


    من اکنون صاحب گواهینامه رانندگی با افتخار هستم!

  • More than five million German households possess exercise equipment.


    بیش از پنج میلیون خانوار آلمانی دارای تجهیزات ورزشی هستند.

  • These bonds possess many favorable investment attributes.


    این اوراق دارای بسیاری از ویژگی های سرمایه گذاری مطلوب هستند.

  • Sales managers must possess strong leadership qualities.


    مدیران فروش باید دارای ویژگی های رهبری قوی باشند.

synonyms - مترادف

  • نگه دارید


  • فرمان


  • لذت ببرید


  • دارند

  • own


    خود


  • حفظ


  • خرس


  • حمل

  • hog


    گراز

  • inhold


    نگه داشتن


  • نگاه داشتن


  • قفل کردن


  • نشستن روی


  • مالک باشد

  • be the possessor of


    در اختیار داشته باشید

  • have in your possession


    باید به نام خود

  • have to one's name


    در اختیار داشته باشد


  • گوشه بازار

  • be in possession of


    چسبیدن به


  • پرورش دادن

  • cling to


    گرامی داشتن


  • بندر ایالات متحده

  • nurture


    بندر UK

  • cherish


    پرورش دادن، پروردن

  • harborUS


    سرگرم کردن

  • harbourUK


    پرستار

  • foster


    بچه دار شدن

  • entertain


    را اشغال کند


  • brood over



antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

cigars

لغت پیشنهادی

Berber

لغت پیشنهادی

organization