whatever

base info - اطلاعات اولیه

whatever - هر چه

determiner, pronoun - تعیین کننده، ضمیر

/wətˈevər/

UK :

/wɒtˈevə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [whatever] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Take whatever action is needed.


    هر اقدامی که لازم است انجام دهید.

  • Do whatever you like.


    هر کاری دوست داری انجام بده


  • هر تصمیمی که می گرفت من از آن حمایت می کردم.


  • هر تصمیمی که بخواهید از حمایت ما برخوردارید.

  • Whatever do you mean?


    منظورت هر چی هست؟

  • Chocolate-flavoured carrots! Whatever next?


    هویج با طعم شکلاتی! بعدش هر چی باشه؟

  • ‘You should try a herbal remedy.’ ‘Yeah, whatever.’


    شما باید یک داروی گیاهی را امتحان کنید. آره، هر چه باشد.

  • ‘What would you like to do today?’ ‘Whatever.’


    «دوست داری امروز چه کار کنی؟» «هر چه باشد.»

  • It's the same in any situation: in a prison hospital or whatever.


    در هر شرایطی هم همینطور است: در زندان، بیمارستان یا هر چیز دیگری.

  • Don't tell Paul, whatever you do!


    هر کاری که می کنی به پل نگو!

  • We'll go whatever the weather.


    هر جوری باشه میریم

  • Whatever happens, you know that I'll stand by you.


    هر اتفاقی بیفتد، می دانید که من در کنار شما خواهم بود.

  • Whatever else may be said of him Mr Meese is not scared of a fight.


    هرچه در مورد او می توان گفت، آقای میز از دعوا نمی ترسد.


  • نتیجه جنگ هر چه باشد، برنده ای وجود نخواهد داشت.

  • Whatever the reason more people are emigrating to Australia today than at any time since the 1950s.


    دلیلش هرچه که باشد، امروزه از دهه 1950 تعداد بیشتری از مردم به استرالیا مهاجرت می کنند.

  • I eat whatever I want and I still don't seem to put on weight.


    من هر چه دلم می خواهد می خورم و به نظر می رسد هنوز وزنم اضافه نشده است.

  • What can we do tonight? It's up to you - whatever you want.


    امشب چیکار کنیم؟ این به شما بستگی دارد - هر چیزی که شما می خواهید.

  • Whatever I say I always seem to get it wrong.


    هرچه می گویم به نظر می رسد همیشه اشتباه می کنم.

  • Don't, whatever you do tell Patrick (= you certainly should not tell him).


    نکن، هر کاری که می کنی، به پاتریک بگو (= مطمئناً نباید به او بگویی).

  • Do whatever you want - it won't affect me.


    هر کاری می خواهی بکن - تاثیری روی من نخواهد داشت.

  • So I'll bring red wine. Sure whatever (= bring that or anything else).


    پس من شراب قرمز می آورم. «البته، هر چه باشد (= آن را بیاور یا هر چیز دیگری).»

  • Apparently he discovered himself in India, whatever that means (= I do not know what that means).


    ظاهراً او در هند «خود را کشف کرد»، هر چه معنی می دهد (= نمی دانم یعنی چه).

  • Whatever is he doing with that rod?


    او با آن میله چه می کند؟

  • Whatever's that yellow thing on your plate?


    آن چیز زرد در بشقاب شما چیست؟

  • Whatever did you say that for?


    برای چه چیزی گفتی؟

  • Whatever does she see in him - he's horrible!


    هر چه او در او می بیند - او وحشتناک است!

  • Whatever made him buy that jacket?


    چه چیزی باعث شد او آن ژاکت را بخرد؟


  • هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد در واقع این موضوع وجود دارد.

  • Bryce, could you do what I ask you to once in a while? Whatever.


    برایس، می‌توانی کاری را که از تو می‌خواهم هر چند وقت یک‌بار انجام دهی؟ هر چه.

  • Whatever happens, you’ll be all right.


    هر اتفاقی بیفتد، حال شما خوب است.


  • به نظر می رسد هر کاری که می کنم از من انتقاد می کنید.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

card

لغت پیشنهادی

beguiled

لغت پیشنهادی

money