whatever
whatever - هر چه
determiner, pronoun - تعیین کننده، ضمیر
UK :
US :
هر یک یا همه چیزهایی که خواسته، مورد نیاز یا ممکن است
used to say that it is not important what happens, what you do etc because it does not change the situation
می گفت مهم نیست چه اتفاقی می افتد، چه کاری انجام می دهید و غیره زیرا این وضعیت را تغییر نمی دهد
used to say that you do not know the exact meaning of something or the exact name of someone or something
می گفت شما معنی دقیق چیزی یا نام دقیق کسی یا چیزی را نمی دانید
هنگام پرسیدن سؤال برای تأکید بر اینکه از چیزی متعجب یا کمی عصبانی هستید استفاده می شود
used as a reply to say that you do not care what is done or chosen, or that the exact details of something do not matter
به عنوان پاسخی برای گفتن اینکه برای شما مهم نیست که چه کاری انجام می شود یا انتخاب می کنید یا اینکه جزئیات دقیق چیزی مهم نیست استفاده می شود.
برای تاکید بر گزاره منفی استفاده می شود
مهم نیست که چیست؛ فرقی نمی کند چیست (هست)
هر چیزی یا همه چیز
به جای کلمه چه برای تأکید بر یک عبارت استفاده می شود که معمولاً تعجب را بیان می کند
→ whatsoever
→ به هر حال
something that is said to show that you do not respect or care about what someone is saying, especially someone who is asking you to agree with them or agree to do something
چیزی که گفته می شود نشان می دهد که شما به حرف های کسی احترام نمی گذارید یا به آن اهمیت نمی دهید، به ویژه کسی که از شما می خواهد با او موافقت کنید یا با انجام کاری موافقت کنید.
چیزی که ماهیت یا نوع خاصی از آن را نمی دانید
می گفت چیزی مهم نیست یا فرقی نمی کند
ورزش و تناسب اندام به مرز نهایی تبدیل شده است. بعدش هر چی باشه؟
در حین ادرار کردن قلبش به تپش افتاد. بعدش هر چی باشه؟
عمه مقدس من! بعدش هر چی باشه؟
آنها حتی ادعا می کنند که از Top-Flite 1.68 آنها دورتر است. بعدش هر چی باشه؟
هر اقدامی که لازم است انجام دهید.
هر کاری دوست داری انجام بده
هر تصمیمی که می گرفت من از آن حمایت می کردم.
هر تصمیمی که بخواهید از حمایت ما برخوردارید.
منظورت هر چی هست؟
Chocolate-flavoured carrots! Whatever next?
هویج با طعم شکلاتی! بعدش هر چی باشه؟
شما باید یک داروی گیاهی را امتحان کنید. آره، هر چه باشد.
«دوست داری امروز چه کار کنی؟» «هر چه باشد.»
در هر شرایطی هم همینطور است: در زندان، بیمارستان یا هر چیز دیگری.
هر کاری که می کنی به پل نگو!
هر جوری باشه میریم
هر اتفاقی بیفتد، می دانید که من در کنار شما خواهم بود.
هرچه در مورد او می توان گفت، آقای میز از دعوا نمی ترسد.
نتیجه جنگ هر چه باشد، برنده ای وجود نخواهد داشت.
دلیلش هرچه که باشد، امروزه از دهه 1950 تعداد بیشتری از مردم به استرالیا مهاجرت می کنند.
من هر چه دلم می خواهد می خورم و به نظر می رسد هنوز وزنم اضافه نشده است.
امشب چیکار کنیم؟ این به شما بستگی دارد - هر چیزی که شما می خواهید.
هرچه می گویم به نظر می رسد همیشه اشتباه می کنم.
نکن، هر کاری که می کنی، به پاتریک بگو (= مطمئناً نباید به او بگویی).
هر کاری می خواهی بکن - تاثیری روی من نخواهد داشت.
پس من شراب قرمز می آورم. «البته، هر چه باشد (= آن را بیاور یا هر چیز دیگری).»
ظاهراً او در هند «خود را کشف کرد»، هر چه معنی می دهد (= نمی دانم یعنی چه).
او با آن میله چه می کند؟
آن چیز زرد در بشقاب شما چیست؟
برای چه چیزی گفتی؟
هر چه او در او می بیند - او وحشتناک است!
چه چیزی باعث شد او آن ژاکت را بخرد؟
هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد در واقع این موضوع وجود دارد.
برایس، میتوانی کاری را که از تو میخواهم هر چند وقت یکبار انجام دهی؟ هر چه.
هر اتفاقی بیفتد، حال شما خوب است.
به نظر می رسد هر کاری که می کنم از من انتقاد می کنید.
هر
whichever
هر کدام
whatsoever
به هر حال
هر یک
همه
مهم نیست
تک تک
برای هرچی
هر قدیمی
هر کسی
مهم نیست کدام
چنین
هر کدام که به دست می آید
هر یک از
هر کدام از