annul
annul - باطل
verb - فعل
UK :
US :
به طور رسمی اعلام کند که ازدواج یا توافق نامه قانونی دیگر وجود ندارد
به طور رسمی اعلام کند که یک تصمیم رسمی یا یک قرارداد دیگر معتبر نیست
به طور رسمی اعلام کند که چیزی مانند قانون، توافقنامه یا ازدواج دیگر وجود ندارد
برای اعلام رسمی یک قانون، ازدواج، یا قرارداد دیگر به عنوان دیگر وجود ندارد
اگر دادگاه درخواست تجدید نظر را تایید کند، مسابقه یکشنبه گذشته که سنا برنده شد، لغو خواهد شد.
یک حکومت نظامی به تازگی دولت مشروطه را سرنگون کرده بود و انتخابات ریاست جمهوری اخیر را باطل کرده بود.
A military junta had just overthrown the constitutional government and annulled a recently held presidential election.
آنها در سال 1930 ازدواج کردند و این ازدواج در سال 1933 باطل شد.
دادگاه قانون اساسی نمی توانست با لغو قانون از دیکتاتوری جلوگیری کند.
ازدواج آنها تنها پس از شش ماه لغو شد.
در بحبوحه اعتراضات مجدد، رژیم انتخابات را باطل کرد.
ازدواج دوم او باطل شد زیرا او هرگز از همسر اول خود طلاق نگرفت.
قرارداد در نهایت باطل شد.
برای ابطال به جلسه دادگاه نیاز دارید.
دادگاه این احکام را باطل نکرد اما حکم داد که باید تجدید نظر شود.
ما به دنبال رسیدگی زودهنگام خواهیم بود تا ورشکستگی باطل شود.
آنها خواستار فسخ ازدواج خود شدند.
invalidate
باطل کردن
repeal
لغو
abolish
لغو کند
cancel
لغو کردن
nullify
خالی
rescind
معکوس
void
نفی کردن
reverse
حل کردن
abrogate
خالی کردن
negate
متقابل
revoke
به خاطر آوردن
dissolve
کنار کشیدن
quash
کاهش دادن
vacate
اجتناب کردن
countermand
پس گرفتن
اعلام
disannul
باطل اعلام کند
undo
از بین بردن
کنار گذاشتن
abate
نابود کردن
کنار گذاشته شود
null
حذف
retract
تخلیه
declare invalid
obviate
annihilate
delete
discharge
بازگرداندن
enact
وضع
re-enforce
مجدداً اجرا شود
re-establish
دوباره برقرار کردن
reimpose
دوباره تحمیل کردن
reinstate
دوباره معرفی کنید
reintroduce
اجازه
تایید
ادامه هید
ايجاد كردن
انجام دادن
اجرا کنند
enforce
تاسيس كردن
کمک
موسسه
institute
نگاه داشتن
قانونی کردن انگلستان
legaliseUK
قانونی کردن ایالات متحده
legalizeUS
عبور
مجوز
طولانی کردن
prolong
تصویب کنید
ratify
حفظ
اعتبار مجدد
revalidate
احیای
revive
تحریم
صرفه جویی
برنامه
حمایت کردن
حفظ کردن
uphold
