categorization
categorization - دسته بندی
noun - اسم
UK :
US :
کار او با دسته بندی آسان مخالفت می کند.
همیشه نمی توان دسته بندی های تاریخی دقیقی انجام داد.
می توانید عکس های خود را آپلود کنید و برای دسته بندی سریع به آنها کلمات کلیدی اختصاص دهید.
کالیفرنیا از دسته بندی سرپیچی می کند (= قرار دادن آن در یک دسته سخت است).
classification
طبقه بندی
ترتیب
grouping
گروه بندی
organisationUK
سازمان انگلستان
organizationUS
سازمان ایالات متحده
ordering
مرتب سازی
codification
کدگذاری
sorting
درجه بندی
grading
دسته بندی انگلستان
categorisingUK
دسته بندی ایالات متحده
categorizingUS
توزیع
taxonomy
سیستم سازی انگلستان
سیستم سازی ایالات متحده
systematisationUK
تعیین سطح
systematizationUS
رتبه بندی
placement
فهرست نویسی انگلستان
classifying
فهرست نویسی ایالات متحده
ranking
برچسب زدن انگلستان
cataloguingUK
برچسب زدن ایالات متحده
catalogingUS
پروفایل
labellingUK
برچسب زدن
labelingUS
کلاس بندی
profiling
درهم شکستن
tagging
هماهنگی
classing
تحلیل و بررسی
breakdown
کاتالوگ ایالات متحده
coordination
نامگذاری
stratification
catalogUS
nomenclature
disorganisationUK
سازماندهی بریتانیا
disorganizationUS
بی سازمانی ایالات متحده
اختلال
disarrangement
به هم ریختگی
messiness
آشفتگی
chaos
آشوب
گیجی
disarray
بی نظمی
بهم ریختگی
misorder
نظم نادرست
muddle
درهم ریختن
imbalance
عدم تعادل
disproportion
عدم تناسب
disorderedness
کلفت
clutter
دسته بندی نشده
unorderedness
بهم ریختن
unsortedness
muss
disorderliness
ویرانی
jumble
متلاشی شدن
irregularity
چروکیدگی
muss
خراب می شود
havoc
هوچ پاچ
discombobulation
topsy-turviness
shambles
hotchpotch
