discounts
discounts - تخفیف ها
N/A - N/A
UK :
US :
کاهش قیمت معمولی
تصمیم گرفتن که چیزی یا کسی ارزش توجه یا توجه را ندارد
کاهش قیمت چیزی
کاهش در قیمت معمول برای چیزی
کاهش قیمت معمول برای چیزی
کاهش در قیمت معمول یک محصول یا خدمات
تفاوت بین قیمت کاهش یافته ای که در ابتدا برای یک اوراق بهادار پرداخت کرده اید، و مبلغی که پس از آماده شدن برای پرداخت بازپرداخت می شود.
the difference between the reduced price that you originally paid for a security and the amount you will be paid back when it is ready to be paid
برای فروش یک محصول یا خدمات کمتر از قیمت معمول
اگر سهام تنزیل شوند، اغلب به دنبال اخبار بد، قیمت آنها کاهش می یابد
خرید برات قبل از تاریخ پرداخت آن به قیمتی کمتر از ارزش آن، به منظور کسب سود هنگام پرداخت آن در تاریخ پرداخت
to buy a bill of exchange before its payment date at a price that is lower than its value in order to make a profit when it is paid on its payment date
→ تخفیف داده شده است
→ discounted
معمولا در صورت خرید چند نسخه به شما تخفیف می دهند.
آنها ده درصد تخفیف در سفر برای دانشجویان ارائه می دهند.
You shouldn't discount the possibility of him coming back.
شما نباید احتمال بازگشت او را نادیده بگیرید.
discounted goods/rates
کالاهای با تخفیف / نرخ
دانشجویان از 10 درصد تخفیف برخوردار می شوند.
او از یک شهروند سالخورده در تئاتر تخفیف می گیرد.
او ترس در مورد مشکلات برنامه نویسی کامپیوتر مربوط به سال 2000 را اغراق آمیز رد کرد.
این ایرلاین کرایه های داخلی را تخفیف داده است.
با خرید چهار عدد کارتریج جوهر از تخفیف برخوردار می شوید.
خودروسازان برای تمامی مدل های جدید تا 15 درصد تخفیف ارائه می دهند.
آنها سهام را با تخفیف زیادی خریداری کردند.
قیمت بدون تخفیف حدود 55 دلار خواهد بود.
تمامی این اوراق با تخفیف به ارزش اسمی آنها فروخته می شود.
کل موجودی ما زیر قیمت های خرده فروشی تخفیف دارد.
هزینه های اولیه تا 31 ژانویه 5.25% با تخفیف 2% تا 3.25% خواهد بود.
سهام به دلیل نگرانی های سیاسی مربوط به انتخابات آینده تخفیف داده می شد.
اگر صادرکننده اعتبار خوبی داشته باشد، بانک می تواند قبوض وصولی او را خریداری یا تخفیف دهد.
discount airfares/tickets/hotels
تخفیف بلیط هواپیما / بلیط / هتل
اسکناس های تخفیفی
denigrates
تحقیر می کند
belittles
کوچک می کند
deprecates
منسوخ می کند
disparages
نفی می کند
decries
کاهش می یابد
diminishes
بی اعتبار می کند
discredits
اخراج می کند
dismisses
کوچک
slights
زباله ها
trashes
سوالات
derogates
vilipends
questions
مستهلک می شود
vilipends
نظر می دهد
depreciates
بی اعتمادی ها
disses
انکار می کند
dispraises
گریه می کند
mistrusts
صحبت می کند
repudiates
سطل زباله
cries down
بد دهن ها
talks down
قرار می دهد
trash-talks
از
bad-mouths
مسخره می کند
puts down
بوسه می زند
detracts from
scoffs at
kisses off
applauds
تشویق می کند
acclaims
تحسین ها
exalts
تعالی می بخشد
extols
تمجید می کند
extolls
ستایش می کند
glorifies
تجلیل می کند
lauds
بزرگ می کند
magnifies
اضافه می کند
praises
حضور می یابد
adds
رشد می کند
attends
را افزایش می دهد
grows
انگلستان را به رسمیت می شناسد
raises
ایالات متحده را به رسمیت می شناسد
recognisesUK
توجه می کند
recognizesUS
pays attention
