talent
talent - استعداد
noun - اسم
UK :
US :
یک توانایی طبیعی برای انجام کاری خوب
شخص یا افرادی با توانایی یا مهارت طبیعی
sexually attractive people
افراد جذاب جنسی
(کسی که دارد) توانایی طبیعی برای خوب بودن در چیزی، به ویژه بدون آموزش
people who are sexually attractive
افرادی که از نظر جنسی جذاب هستند
یک واحد وزن باستانی
یک توانایی طبیعی خاص برای انجام کاری خوب یا افرادی که این توانایی را دارند
یک مهارت یا توانایی طبیعی
شخص یا افرادی با مهارت یا توانایی طبیعی
پورتر در ساختن یک موضوع دشوار قابل فهم و جالب استعداد دارد.
وودز به دلیل استعداد بازیگری اش برای بازی در نقش پلیس انتخاب شد.
مقامات محلی روز جمعه سخنرانی خواهند کرد و پس از آن اجراهای استعدادهای آماتور اجرا خواهند شد.
NBA حتی در حال جستجوی مدارس برای استعدادیابی است.
به عنوان یک خواننده، او استعداد بزرگی است.
یک استعداد بزرگ در اینجا، و یک مرد لاستیکی واقعی.
دیگران متوجه تأثیر استعدادهای او شده اند.
من هرگز نمی دانستم که شما در سخنرانی انقدر خوب هستید. آیا استعدادهای پنهان دیگری دارید؟
معلمان به زودی استعداد او را در مجسمه سازی شناختند و تشویق کردند.
He owes everything to his talents...
او همه چیز را مدیون استعدادهایش است...
اولی به حداقل استعداد، سخت کوشی و شانس زیادی نیاز دارد.
برای یک تنیس باز به استعداد و سخت کوشی نیاز دارید.
استعداد جان لنون به عنوان آهنگساز با استعداد مک کارتنی به عنوان آهنگساز مطابقت داشت.
متأسفانه، سطح استعدادها در اواخر دهه 1980 به طور قطعی کاهش یافت.
The Blueprint Dance group has been set up to give young talent a chance to flourish away from the capital.
گروه رقص بلوپرینت راه اندازی شده است تا به استعدادهای جوان فرصتی برای شکوفایی دور از پایتخت بدهد.
این جشنواره استعداد نوازندگان جوان را به نمایش می گذارد.
داشتن / داشتن استعداد موسیقی استثنایی
این تیم به پرورش استعدادهای خام شهرت دارد.
مردی با استعدادهای فراوان
او استعداد خود را برای کمدی در این مراسم به نمایش گذاشت.
او استعداد قابل توجهی برای رسیدن به آنچه می خواست نشان داد.
یک مسابقه/مسابقه استعداد (= که در آن افراد اجرا می کنند تا نشان دهند که چقدر خوب می توانند آواز بخوانند، برقصند و غیره)
برای پرورش/توسعه استعدادهای جوان
ما در حال از دست دادن استعدادهای برتر خود به کشورهای دیگر هستیم که بیشتر هزینه می کنند.
او استعداد بزرگی است.
او دوست دارد وقت خود را صرف گفتگو با استعدادهای محلی کند.
داشتن استعداد هنری عالی
سخت کوشی مهم است، اما جایگزینی برای استعداد نیست.
او یک ویولونیست با استعداد استثنایی است.
استعداد او در سازماندهی بود.
پدر و مادرش او را به هدر دادن استعدادها و توانایی هایش متهم کردند.
نوشتن یک آهنگ پاپ عالی به استعداد واقعی نیاز دارد.
ضیافت به سرآشپز فرصتی داد تا استعدادهای خود را به رخ بکشد.
استعداد موسیقی او از کجا می آید؟
استعداد ذاتی در داستان سرایی دارید.
تلاش برای شکوفایی کامل استعدادهای خلاقانه خود
استعدادهای جوان زیادی در تئاتر بریتانیا وجود دارد.
کارگردانان هالیوود استعداد شگفت انگیزی در بازیگری دارند که می توانند از آن بهره ببرند.
این شرکت همیشه به دنبال استعدادهای جدید است.
این جشنواره استعدادها را از سراسر جهان جذب می کند.
کمبود استعدادهای جدید کمدی وجود دارد.
یونایتد استعداد واقعی این مدافع جوان را کشف کرده است.
یکی از معدود تیم هایی که به استعدادهای داخلی متکی است
استعداد او در موسیقی در سنین پایین خود را نشان داد.
استعدادهای هنری او در کار خسته کننده اش به هدر رفت.
در مهمانی دیشب استعدادهای زیادی وجود داشت.
توانایی
مهارت
aptitude
صلاحیت - استعداد - شایستگی
ظرفیت
competence
صلاحیت
expertise
تجربه و تخصص
flair
استعداد
genius
نابغه
هدیه
knack
خم شده
bent
وقف
dexterity
امکانات
endowment
دانشکده
فورته
عصبی
forte
پتانسیل
nous
قدرت
توانمندی
تکنیک
proficiency
دست زدن به
prowess
قابلیت
شایستگی
ظرافت
تسلط
competency
قطعات
finesse
استحکام - قدرت
mastery
به موجب آن
parts
wherewithal
adeptness
incompetence
بی کفایتی
ineptitude
ناتوانی
inability
عجز
inadequacy
آماتور بودن
ineptness
ناامیدی
incapability
ناتوانی جنسی
incapacity
بی اثر بودن
incompetency
ناکارآمدی
amateurishness
بی تجربگی
hopelessness
بی تخصص
impotence
بی فایده بودن
ineffectiveness
ناجوری
ineffectuality
دست و پا چلفتی
ineffectualness
بد اخلاقی
inefficiency
بی مهارتی
inexperience
عدم تناسب اندام
inexpertness
بی لطفی
insufficiency
بی دستی
uselessness
عدم توانایی
awkwardness
عدم مهارت
clumsiness
ضعف
maladroitness
عدم
unskillfulness
unfitness
ungracefulness
unhandiness
weakness