bankroll

base info - اطلاعات اولیه

bankroll - سرمایه گذاری

verb - فعل

/ˈbæŋkrəʊl/

UK :

/ˈbæŋkrəʊl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bankroll] در گوگل
description - توضیح

  • برای تهیه پولی که شخصی برای یک تجارت، یک طرح و غیره نیاز دارد


  • عرضه پول


  • برای تأمین پول مورد نیاز یک شخص یا شرکت برای راه اندازی یک تجارت، یافتن بازارهای جدید، توسعه محصولات جدید و غیره


  • عرضه پول برای یک هدف خاص


  • مقدار زیادی پول کاغذی با هم جمع شد

  • to support a person or activity financially


    برای حمایت مالی از یک فرد یا فعالیت


  • پولی که یک شخص یا سازمان در اختیار دارد

  • There was plenty of expansion to bankroll.


    گسترش زیادی برای سرمایه گذاری وجود داشت.

  • The competition is being bankrolled by a New York businessman and computer enthusiast.


    این رقابت توسط یک تاجر نیویورکی و علاقه‌مند به کامپیوتر تامین می‌شود.

  • The company is bankrolled by a Swiss investor.


    این شرکت توسط یک سرمایه گذار سوئیسی حمایت مالی می شود.

  • From 1981, Friends Provident also pumped money into the business bankrolling its expansion until it was floated in 1985.


    از سال 1981، Friends Provident نیز به این تجارت پول وارد کرد و توسعه آن را تا زمانی که در سال 1985 عرضه شد، سرمایه گذاری کرد.

  • Ed Bass, a millionaire from Texas, bankrolled the Biosphere project.


    اد باس، یک میلیونر اهل تگزاس، پروژه Biosphere را تامین مالی کرد.

  • And we were like bankrolling this entire archaeological dig you know the two of us basically.


    و ما مثل این بودیم که کل این حفاری های باستان شناسی را در دست بگیریم، اساساً ما دو نفر.

example - مثال
  • They claimed his campaign had been bankrolled with drug money.


    آنها ادعا کردند که کمپین او با پول مواد مخدر تامین شده است.


  • یک پروژه مشترک که توسط آژانس فضایی ایالات متحده تامین مالی شده است

  • More than half of his bankroll during the election campaign came from Texas.


    بیش از نیمی از سرمایه او در طول مبارزات انتخاباتی از تگزاس بود.

  • This was a joint program bankrolled by the U.S. space agency.


    این یک برنامه مشترک بود که توسط آژانس فضایی ایالات متحده تامین مالی شد.

  • It became known that he had been the bankroller of the deal.


    معلوم شد که او سرمایه گذار معامله بوده است.

synonyms - مترادف
  • capitaliseUK


    capitaliseUK

  • capitalizeUS


    سرمایه گذاری ایالات متحده

  • endow


    وقف کردن


  • دارایی، مالیه، سرمایه گذاری


  • سرمایه


  • سهام

  • subsidiseUK


    یارانه بریتانیا

  • subsidizeUS


    یارانه ایالات متحده

  • underwrite


    پذیره نویسی


  • بازگشت

  • currency


    واحد پول

  • grubstake


    گرابستک


  • سرمایه گذاری

  • pay


    پرداخت

  • sponsor


    حامی


  • حمایت کردن


  • ترویج


  • پرداخت کنید


  • تامین سرمایه برای


  • پرداخت صورت حساب برای

  • pick up the tab for


    برگه را برای

  • patronizeUS


    حامی ایالات متحده


  • سرمایه گذاری در


  • ضمانت

  • patroniseUK


    حمایت از انگلستان


  • شناور

  • pick up the tab


    برگه را بردارید


  • چک را بردار


  • آب میوه


  • کمک


  • قرار دادن پول برای

antonyms - متضاد
  • defund


    بازپرداخت


  • برداشت بودجه


  • پایان دادن به بودجه

  • decapitalize


    از سرمایه خارج کردن

  • withdraw backing


    عقب نشینی

  • disendow


    از بین بردن

لغت پیشنهادی

bailiff

لغت پیشنهادی

BBB

لغت پیشنهادی

carriers