stake
stake - سهام
noun - اسم
UK :
US :
اگر در یک کسب و کار سهام دارید، در آن سرمایه گذاری کرده اید
پولی که در نتیجه مسابقه اسب دوانی، بازی ورق و غیره به خطر می افتید
a pointed piece of wood metal etc especially one that is pushed into the ground to support something or mark a particular place
یک تکه چوب، فلز و غیره نوک تیز، به ویژه قطعه ای که برای حمایت از چیزی یا علامت گذاری مکان خاصی به زمین فشار داده می شود.
خطر از دست دادن چیزی که برای شما ارزشمند یا مهم است در نتیجه چیزی
حمایت از چیزی با سهام
علامت گذاری یا محصور کردن یک منطقه از زمین با چوب
پول در معرض خطر یا سرمایه گذاری در یک تجارت
if something that you value very much is at stake you will lose it if a plan or action is not successful
اگر چیزی که برای آن ارزش زیادی قائل هستید در خطر باشد، اگر طرح یا اقدامی موفق نباشد آن را از دست خواهید داد
پول در نتیجه چیزی، به ویژه مسابقه اسب دوانی به خطر می افتد
برای صحبت در مورد میزان ریسک در یک فعالیت خاص استفاده می شود
اگر برای ریسکهای بالا بازی میکنید، در موقعیتی هستید که چیزهای زیادی به دست میآورید یا میبازید
یک سهم یا مشارکت مالی در چیزی مانند یک تجارت
If you have a stake in something it is important to you because you have a personal interest or involvement in it
اگر در چیزی سهم دارید، برای شما مهم است، زیرا علاقه شخصی یا دخالتی در آن دارید
مقدار پولی که در نتیجه چیزی مانند یک بازی یا مسابقه به خطر می اندازید
در یک فعالیت یا رقابت، مخاطرات پاداش فردی است که در آن برنده یا موفق می شود
used in the names of horse races in which the prize money is provided by all the owners of the horses that are competing in the race
در نام های مسابقات اسب دوانی استفاده می شود که در آنها پول جایزه توسط همه صاحبان اسب هایی که در مسابقه شرکت می کنند ارائه می شود.
موقعیتی که در آن کسی بر اساس میزان کیفیت خاصی که دارد قضاوت می شود
برای افزایش جایزه یا پاداش در یک مسابقه یا هر فعالیتی که در آن رقابت می کنید
برای اینکه یک موقعیت را فوری تر یا نادیده گرفتن آن دشوارتر کند
یک چوب محکم یا میله فلزی با انتهای نوک تیز
در گذشته تیر چوبی بود که افراد را قبل از سوزاندن به عنوان مجازات به آن می بستند
ریسک کردن مقداری پول
نگه داشتن و نگه داشتن چیزی با بستن آن به میله ها
سهم در چیزی، به ویژه سهم مالی در یک تجارت یا سرمایه گذاری احساسی در چیزی
در یک فعالیت یا رقابت، مخاطرات مربوط به هزینه ها یا خطرات مربوط به رقابت است
مقدار پولی که در نتیجه یک بازی یا مسابقه به خطر می اندازید
a thick strong pointed wood or metal pole pushed into the ground and used to mark a spot or to support something
یک میله چوبی یا فلزی ضخیم، محکم و نوک تیز که به زمین فشار داده می شود و برای نشان دادن نقطه ای یا حمایت از چیزی استفاده می شود.
خطر آسیب رساندن یا از دست دادن چیزی مهم
بستن چیزی به چوب
the amount that someone has invested in a company often expressed as a percentage of the total share capital (= money invested in a business in the form of shares)
مقداری که شخصی در یک شرکت سرمایه گذاری کرده است که اغلب به صورت درصدی از کل سرمایه سهام بیان می شود (= پول سرمایه گذاری شده در یک تجارت به شکل سهام)
اگر در چیزی سهم داشته باشید، موفقیت یا شکست آن روی شما تأثیر خواهد گذاشت
20 درصد از سهام این تجارت
یک سهام کنترل کننده / اکثریت / اقلیت
او سهم شخصی در موفقیت نمایشنامه دارد.
بسیاری از جوانان دیگر احساس نمی کنند که سهمی در جامعه دارند.
او سهم شخصی در نتیجه جنگ دارد.
سهام چقدر بود (= چقدر شرط بندی کردی)؟
آنها برای سهام بالا (= پول زیاد) ورق بازی می کردند.
With only two points separating the top five players, the stakes are high as they enter the final round.
با تنها دو امتیاز که پنج بازیکن برتر را از هم جدا می کند، با ورود آنها به دور نهایی، مخاطرات بالاست.
گیاهان بلند را می توان با گره زدن به چوب ها محکم کرد.
ژان آرک در آتش سوزانده شد.
وقتی جان مردم در خطر است، نمی توانیم ریسک کنیم.
جایزه مورد نظر یک مکان در فینال است.
او به خاطر اعتقادش به بی گناهی دخترش به چوب می رفت.
جان در مسائل شخصیتی خیلی خوب عمل نمی کند.
او مصمم بود در عرصه مد برنده شود.
او سهام را جمع کرد و به فرانسه بازگشت.
IBM 18 درصد از سهام شرکت جدید را در اختیار خواهد گرفت.
او 4 درصد سهام مستقیم شرکت را به دست آورد.
آنها همیشه برای ریسک های بالا بازی می کنند.
خطرات سیاسی زیاد است.
او در حال کوبیدن چوب به زمین بود.
گیاهان با پایه های محکم حمایت می شوند.
مسیر با ستون هایی با خطوط قرمز رنگ روی آنها مشخص شده بود.
با این همه خطر، ما نمی توانیم اشتباه کنیم.
He will face the investigation with his reputation at stake.
او با این تحقیقات روبرو خواهد شد که اعتبارش در خطر است.
او 40 درصد از سهام شرکت را در اختیار دارد (= مالک).
کارفرمایان در آموزش کارکنان خود سهم دارند.
او دو هفته را در لاس وگاس گذراند و در کازینوها بلک جک بازی کرد.
این تیم برای مخاطرات عظیم بازی می کند - شانس بازی در فینال.
The prime minister is not very high in the popularity stakes (= he is not very popular) at the moment.
نخست وزیر در حال حاضر در میزان محبوبیت (= محبوبیت چندانی ندارد) زیاد نیست.
راهروها سعی می کنند با امتناع از خوردن تا زمانی که پول و کمک به آنها داده شود، سهام را بالا ببرند.
قطب
rod
میله
چوب
پست
paling
رنگ پریدگی
shaft
شفت
upright
عمودی
palisade
پالیز
رنگ پریده
stanchion
پایه دار
حمایت کردن
picket
قیچی
cane
نیشکر
prop
پشتیبانی
stave
چوبه زدن
mast
دکل
piling
شمع بندی
strut
چوب بند
spike
سنبله
توده
beanpole
باقلا
peg
گیره
pillar
ستون
بار
ریل
beam
پرتو
batten
چاقو زدن
pier
اسکله
استاندارد
پا
spar
اسپار