arcane

base info - اطلاعات اولیه

arcane - محرمانه

adjective - صفت

/ɑːrˈkeɪn/

UK :

/ɑːˈkeɪn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [arcane] در گوگل
description - توضیح
  • secret and known or understood by only a few people


    راز و تنها توسط چند نفر شناخته شده یا درک می شود

  • mysterious and known only by a few people


    مرموز و تنها توسط چند نفر شناخته شده است


  • پیچیده است و بنابراین تنها توسط افراد کمی درک یا شناخته شده است

  • Anecdotes of legal excess reflect the world we see around us and add a human dimension to an otherwise arcane issue.


    حکایات بیش از حد قانونی منعکس کننده دنیایی است که ما در اطراف خود می بینیم و بعد انسانی را به یک موضوع محرمانه اضافه می کند.

  • It is not exactly arcane knowledge.


    این دقیقاً دانش محرمانه نیست.

  • the arcane language of lawyers


    زبان محرمانه حقوقدانان

  • They evoke romantic images of humming orchard hives and summer sweetness, presided over by veiled eccentrics steeped in arcane lore.


    آنها تصاویری عاشقانه از زمزمه کندوهای باغ و شیرینی تابستان را تداعی می کنند که توسط افراد عجیب و غریب پوشیده شده در افسانه های محرمانه اداره می شود.

  • Merely reading what some one has written is less commendable than saying the same thing for arcane reasons.


    صرف خواندن آنچه که یک نفر نوشته است کمتر قابل ستایش است تا گفتن همان چیز به دلایل پنهانی.

  • They wore helmets suggestive of the heads of flies, and their black silks were embroidered with arcane silver hieroglyphics.


    آنها کلاه ایمنی به سر می‌گذاشتند که نشان‌دهنده سر مگس‌ها بود، و ابریشم سیاه‌شان با هیروگلیف‌های نقره‌ای مخفی دوزی شده بود.

  • They noted that he was a master of arcane tax jargon, not an area that gets the blood racing.


    آنها خاطرنشان کردند که او در اصطلاحات مالیاتی مخفیانه استاد بود، نه منطقه ای که در آن مسابقه خون بالا می رود.

  • Written on the boxes is all manner of strange titles, fantastic claims and arcane technical terms.


    روی جعبه ها انواع عناوین عجیب و غریب، ادعاهای خارق العاده و اصطلاحات فنی محرمانه نوشته شده است.

example - مثال
  • the arcane rules of cricket


    قوانین محرمانه کریکت

  • He was the only person who understood all the arcane details of the agreement.


    او تنها کسی بود که تمام جزئیات مخفیانه توافق را درک کرد.


  • این استدلال ممکن است برای کسانی که از نزدیک درگیر دنیای مالی نیستند، محرمانه به نظر برسد.

  • They worked hard to negotiate New York's arcane rules for getting on presidential ballots.


    آنها سخت کار کردند تا قوانین مخفیانه نیویورک را برای حضور در برگه های رای ریاست جمهوری مذاکره کنند.

synonyms - مترادف
  • mysterious


    اسرار امیز

  • cryptic


    مرموز

  • inscrutable


    غیر قابل درک

  • obscure


    مبهم

  • enigmatic


    معمایی

  • ambiguous


    غیر قابل نفوذ

  • impenetrable


    تجدید قوا

  • incomprehensible


    افتضاح

  • recondite


    عمیق

  • abstruse


    بیضوی

  • unfathomable


    عارف


  • راز

  • elliptical


    تاریک

  • equivocal


    دلفیک

  • mystic


    کدر


  • سحابی


  • مات

  • Delphic


    غیر قابل پاسخگویی

  • elliptic


    غیر طبیعی

  • murky


    غامض

  • nebulous


    بداخلاق

  • opaque


    کابالیست

  • unaccountable


    مخفیانه

  • uncanny


    پنهان شده است

  • esoteric


    پنهانی

  • fuliginous


  • cabalistic


  • cabbalistic


  • clandestine


  • concealed


  • covert


antonyms - متضاد
  • accessible


    در دسترس


  • روشن

  • nonambiguous


    بدون ابهام


  • واضح

  • plain


    جلگه

  • shallow


    کم عمق

  • superficial


    سطحی

  • unambiguous


    بی چون و چرا

  • unequivocal


    باز کن


  • مشترک


  • عادی

  • commonplace


    شناخته شده

  • known


    دنیوی

  • mundane


    طبیعی


  • بیرونی

  • outward


    مشهور - معروف

  • well known


    مشهود

  • evident


    آشکار


  • ثبت اختراع

  • manifest


    قابل توجه

  • patent


    تلفظ شده

  • conspicuous


    شفاف

  • pronounced


    قابل لمس

  • transparent


    برجسته

  • palpable


    مشخص شده است


  • تصمیم گرفت

  • marked


    قابل توجه، برجسته، موثر

  • decided


    متمایز

  • salient


  • striking



لغت پیشنهادی

attestation

لغت پیشنهادی

annihilation

لغت پیشنهادی

laura