sake

base info - اطلاعات اولیه

sake - منظور

N/A - N/A

seɪk

UK :

seɪk

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [sake] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Please do it for David's sake.


    لطفا این کار را به خاطر دیوید انجام دهید.

  • Their parents only stayed together for the sake of the children.


    پدر و مادرشان فقط به خاطر بچه ها کنار هم ماندند.

  • I hope for both our sakes that you're right!


    من به خاطر هر دوی ما امیدوارم که حق با شما باشد!

  • Let's not disagree for the sake of (= because of) a few dollars.


    به خاطر (= به خاطر) چند دلار اختلاف نکنیم.

  • Let's say just for the sake of argument/for argument's sake (= for the purpose of this discussion), that prices rise by three percent this year.


    بیایید فقط برای استدلال / برای بحث (= برای این بحث) بگوییم که امسال قیمت ها سه درصد افزایش می یابد.

  • You're only arguing for the sake of arguing (= because you like arguing).


    شما فقط به خاطر مشاجره (= چون بحث را دوست دارید) بحث می کنید.

  • For goodness' sake don't let her know I told you!


    به خاطر خدا نذار بفهمه بهت گفتم!

  • For his sake I hope he has some protection.


    به خاطر او، امیدوارم از او محافظت شود.

  • She tried to look healthy for her husband’s sake.


    او سعی کرد به خاطر شوهرش سالم به نظر برسد.

  • He is unwilling to oppose it just for the sake of opposing.


    فقط به خاطر مخالفت حاضر نیست با آن مخالفت کند.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • شروع

  • commencement


    ضرر

  • detriment


    عیب

  • disadvantage


    اصل و نسب


  • شروع کنید


لغت پیشنهادی

divestiture

لغت پیشنهادی

minuscule

لغت پیشنهادی

abeyance