anyway

base info - اطلاعات اولیه

anyway - به هر حال

adverb - قید

/ˈeniweɪ/

UK :

/ˈeniweɪ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [anyway] در گوگل
description - توضیح
  • in spite of the fact that you have just mentioned


    علیرغم اینکه شما به آن اشاره کردید

  • used when adding a remark which shows that the fact just mentioned is not important


    هنگام اضافه کردن یک نکته استفاده می شود که نشان می دهد واقعیت ذکر شده مهم نیست

  • used when adding something that corrects or slightly changes what you have just said


    هنگامی که چیزی را اضافه می کنید که آنچه را که گفتید اصلاح یا کمی تغییر می دهد استفاده می شود


  • هنگامی که جزئیات را نادیده می گیرید استفاده می شود تا بتوانید بلافاصله در مورد مهمترین چیز صحبت کنید


  • هنگامی که در حال تغییر موضوع مکالمه یا بازگشت به موضوع قبلی هستید استفاده می شود


  • زمانی استفاده می شود که می خواهید مکالمه ای را پایان دهید یا مکانی را ترک کنید

  • whatever else is happening, without considering other things


    هر اتفاق دیگری که می افتد، بدون در نظر گرفتن چیزهای دیگر


  • در مکالمه، به هر حال برای تغییر موضوع، بازگشت به موضوع قبلی یا رسیدن به جالب ترین نکته نیز استفاده می شود


  • برای چیزی که می گویید دلیل مهم تری می آورد

  • not considering other facts or conditions; considered independently, without being influenced by other things


    عدم در نظر گرفتن حقایق یا شرایط دیگر؛ مستقل در نظر گرفته شود، بدون اینکه تحت تأثیر چیزهای دیگر قرار گیرد


  • در مکالمه، به هر حال اغلب برای حمایت یا توضیح یک عبارت قبلی استفاده می شود


  • در مکالمه، به هر حال اغلب برای تغییر موضوع، بازگشت به موضوع قبلی، یا رسیدن به جالب ترین نکته استفاده می شود، و همچنین برای وقت گذاشتن استفاده می شود تا بتوانید تصمیم بگیرید که در مرحله بعد چه بگویید.

  • Thanks for offering, anyway.


    به هر حال از پیشنهادت ممنونم

  • What is that thing for anyway?


    اصلاً آن چیز برای چیست؟

  • By preaching the merits of downsizing, they have provided bosses with arguments for measures that tough economic times have required anyway.


    آنها با موعظه شایستگی کوچک سازی، استدلال هایی را برای کارفرمایان ارائه کرده اند تا اقداماتی را انجام دهند که به هر حال دوران سخت اقتصادی مستلزم آن بوده است.

  • I've known the bloody thing was wrong for ages anyway.


    به هر حال من مدت‌هاست که می‌دانم کار خونین اشتباه است.

  • It was wrong but he had to do it anyway.


    اشتباه بود اما به هر حال باید این کار را می کرد.

  • What is inside and what is outside the organizational boundary anyway?


    به هر حال در داخل و خارج از مرز سازمانی چیست؟

  • Hardly anyone's going to read it anyway.


    به سختی کسی قرار است آن را بخواند.

  • He said he didn't know much about computers, but that he'd try and help us anyway.


    او گفت که چیز زیادی در مورد کامپیوتر نمی داند، اما سعی می کند به ما کمک کند.

  • It's just a cold but you should see the doctor anyway.


    این فقط سرماخوردگی است، اما به هر حال باید به دکتر مراجعه کنید.

  • Sam didn't get the job but he's not worried because it didn't pay well anyway.


    سام این کار را پیدا نکرد، اما او نگران نیست زیرا به هر حال درآمد خوبی نداشت.

  • Anyway after three months she made a full recovery.


    به هر حال بعد از سه ماه بهبودی کامل پیدا کرد.

  • And so he had received the call-which anyway had been destined for the wrong man.


    و بنابراین او تماسی را دریافت کرده بود - که به هر حال برای مرد اشتباهی تعیین شده بود.

  • Anyway how about getting some lunch?


    به هر حال، برای خوردن ناهار چطور؟

  • Anyway I guess I'd better go now.


    به هر حال فکر کنم الان برم بهتره

  • And anyway I never said.


    و به هر حال من هرگز نگفتم.

  • I think she's around my age but anyway she's pregnant.


    من فکر می کنم او در سن من است، اما به هر حال، او باردار است.

  • Anyway what was I saying?


    به هر حال من چه می گفتم؟

  • So anyway what were you doing in the park at two in the morning?


    پس به هر حال، ساعت دو نیمه شب در پارک چه می کردید؟

example - مثال
  • It's too expensive and anyway the colour doesn't suit you.


    خیلی گران است و به هر حال رنگش به شما نمی آید.

  • We're not perfect but it doesn't really matter anyway.


    ما کامل نیستیم، اما به هر حال واقعاً مهم نیست.

  • It's too late now anyway.


    به هر حال الان خیلی دیر است.

  • It's going to happen anyway so we won't object to it.


    به هر حال قرار است این اتفاق بیفتد، بنابراین ما با آن مخالفت نخواهیم کرد.

  • I'm afraid we can't come but thanks for the invitation anyway.


    می ترسم نتوانیم بیاییم، اما به هر حال از دعوتت ممنونم.

  • She told them what would happen and they went ahead anyway.


    او به آنها گفت چه اتفاقی خواهد افتاد و آنها به هر حال پیش رفتند.

  • Development money often goes to companies that would have come here anyway.


    پول توسعه اغلب به شرکت هایی می رسد که به هر حال به اینجا می آمدند.

  • The water was cold but I took a shower anyway.


    آب سرد بود اما به هر حال دوش گرفتم.

  • So anyway back to what I was saying.


    بنابراین، به هر حال، به آنچه می گفتم برگردیم.

  • Anyway I'd better go now—I'll see you tomorrow.


    به هر حال، بهتر است الان بروم - فردا می بینمت.

  • Anyway let's forget about that for the moment.


    به هر حال بیایید فعلاً آن را فراموش کنیم.

  • I think she's right. I hope so anyway.


    من فکر می کنم حق با اوست. به هر حال امیدوارم.

  • She works in a bank. She did when I last saw her anyway.


    او در یک بانک کار می کند. به هر حال آخرین باری که او را دیدم این کار را کرد.

  • Of course I don't mind taking you home - I'm going that way anyway.


    البته من بدم نمی‌آید که تو را به خانه ببرم - به هر حال به آن سمت می‌روم.

  • I thought you said everyone had left. Well some of them have anyway.


    فکر کردم گفتی همه رفته اند. خب، به هر حال برخی از آنها دارند.

  • Her parents were opposed to her giving up her course but she did it anyway.


    پدر و مادرش مخالف بودند که او رشته خود را رها کند، اما او به هر حال این کار را کرد.

  • Anyway as I said, I'll be away next week.


    به هر حال همونطور که گفتم هفته دیگه نمیرم.

  • Anyway in the end I didn't wear your jacket.


    به هر حال، در نهایت کت تو را نپوشیدم.

  • What was he doing with so much of the company's money in his personal account anyway?


    به هر حال او با این همه پول شرکت در حساب شخصی خود چه می کرد؟

  • I don't have time to go and anyway it's too expensive.


    من وقت ندارم برم و به هر حال خیلی گرونه.

  • Of course I don’t mind taking you home – I’m going that way anyway.


    البته من بدم نمی‌آید که شما را به خانه ببرم - به هر حال به آن سمت می‌روم.

  • The economy was slowing down anyway so there was no need to worry about inflation.


    به هر حال اقتصاد در حال کند شدن بود، بنابراین نیازی به نگرانی در مورد تورم نبود.

  • So you’re right there are very few black quarterbacks in football or at least that are starting anyway.


    بنابراین، شما درست می گویید، تعداد کمی از مدافعان سیاهپوست در فوتبال وجود دارند، یا حداقل به هر حال شروع می شوند.

  • So anyway what are you going to do tonight?


    پس به هر حال، امشب می خواهید چه کار کنید؟

  • Anyway in the end we just agreed to stop seeing each other.


    به هر حال، در نهایت ما فقط توافق کردیم که دیگر را نبینیم.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • methodically


    روشمند

  • systematically


    به صورت سیستماتیک

لغت پیشنهادی

anaconda

لغت پیشنهادی

broking

لغت پیشنهادی

bundled