climb
climb - بالا رفتن
verb - فعل
UK :
US :
to move up down or across something using your feet and hands, especially when this is difficult to do
با استفاده از پاها و دستان خود به بالا، پایین یا روی چیزی حرکت کنید، به خصوص زمانی که انجام این کار دشوار است
برای افزایش تعداد، مقدار یا سطح
به آهستگی و ناخوشایند به داخل، خارج یا از طریق چیزی حرکت کردن
به تدریج به یک موقعیت بالاتر حرکت کند
بالا رفتن از کوه یا صخره به عنوان یک ورزش
برای رشد یک دیوار یا سازه دیگر
با محبوبیت یا موفقیت بیشتر در لیستی از تیم ها، رکوردها و غیره بالاتر بروید
به موقعیت بهتری در زندگی اجتماعی یا حرفه ای خود بروید
با استفاده از دست ها و پاهای خود به بالا، پایین یا روی چیزی حرکت کنید
بالا رفتن از چیزی
بالا رفتن از چیزی مانند شیب یا پله
بالا رفتن از بالای چیزی مانند دیوار بلند یا حصار
برای بالا رفتن از جایی به سختی، با استفاده از دستان خود برای کمک به شما
to climb somewhere quickly and with difficulty using your hands to help you especially when you are walking
به سرعت و به سختی از جایی بالا بروید و از دستان خود برای کمک به شما استفاده کنید، به خصوص زمانی که در حال پیاده روی هستید
فرآیندی که در آن به سمت یک مکان بالا می روید، به خصوص در حالی که تلاش زیادی می کنید
افزایش در ارزش یا مقدار
the process of improving something especially your professional or social position
روند بهبود چیزی، به ویژه موقعیت شغلی یا اجتماعی شما
a process in which someone or something reaches a higher position in a list or in a competition because of being popular or successful
فرآیندی که در آن شخص یا چیزی به دلیل محبوبیت یا موفقیت به جایگاه بالاتری در یک لیست یا در رقابت می رسد
یک صخره شیب دار، صخره یا کوهی که از آن بالا می روید
بالا رفتن یا رفتن به سمت بالای چیزی
برای استفاده از پاها، یا پاها و دستان خود، برای بالا رفتن یا روی بالای چیزی
اگر قیمت، تعداد یا مقدار افزایش یابد، افزایش می یابد
برای انتقال به موقعیت اجتماعی بالاتر یا بهبود موقعیت خود در محل کار
حرکت به داخل یا خارج شدن از یک فضای کوچک ناشیانه یا با سختی یا تلاش
به سمت بالا رشد کند
یک عمل یا فرآیند صعود
مکان یا شیئی برای صعود
بالا رفتن یا بالا رفتن از چیزی یا بالای چیزی
صعود نیز افزایش است
به گونه ای حرکت کنید که از بازوها و پاهای شما استفاده می کند و اغلب شامل کنترل دقیق روی بدن شما می شود
عمل بالا رفتن
بالا رفتن از کوه/درخت
از پله ها بالا رفت.
بالا رفتن از نردبان/دیوار
از پله ها تا جلوی در بالا رفتند.
ماشین به آرامی از تپه بالا رفت.
مهمانی سوار کشتی شروع به بالا رفتن از کنار کشتی کرد.
وقتی آنها بالاتر می رفتند، هوا خنک تر می شد.
می توانید به بالای برج بروید و از منظره دیدن کنید.
او بالا رفت و خرابی سقف را بررسی کرد.
او دوست دارد بیشتر آخر هفته ها به کوهنوردی برود.
او هر تابستان به کوهنوردی می رود.
از پنجره بالا رفتم.
در مسافر را باز کرد و سوار شد.
پسرها از دیوار بالا رفتند.
سو به رختخواب رفت.
میتونی پایین بیای؟
حفر قبر را تمام کرد و بیرون رفت.
تیراژ روزنامه همچنان به رشد خود ادامه می دهد.
نرخ بهره به 8 درصد رسید.
The temperature had climbed above 30 degrees.
دمای هوا به بالای 30 درجه رسیده بود.
قیمت ها در ماه های اخیر به شدت افزایش یافته است.
دلار در تمام هفته در حال افزایش بوده است.
Membership is climbing steadily.
عضویت به طور پیوسته در حال افزایش است.
این تیم اکنون به رتبه چهارم لیگ برتر صعود کرده است.
در عرض چند سال به اوج حرفه خود صعود کرده بود.
این آهنگ همچنین در چارت آمریکای شمالی صعود کرد.
برای بالا رفتن از نردبان شرکت / شغلی
هواپیما تا ارتفاع 33000 فوتی صعود کرد.
خورشید در آسمان بالاتر رفت.
هواپیما بلند شد و تا ارتفاع 20000 فوتی بالا رفت.
از اینجا مسیر با شیب تند به سمت قله صعود می کند.
مقیاس
ascend
صعود کردن
کوه
escalade
تشدید
clamber
کوهنوردی
conquer
تسخیر
shinny
براق
clamber up
برو بالا
حرکت کردن
تقلا کردن
scramble up
ساق پا
shinny up
راه رفتن
shin up
ازدحام کردن
بالا
swarm up
تاج
shin
غلبه کردن
روشن
crest
سقف
surmount
خوک
بالا رفتن
پنجه به سمت بالا
piggyback
شلیک کردن
رسیدن به قله
خط زدن
برو
رسیدن به بالای
scrabble up
