significant
significant - قابل توجه
adjective - صفت
UK :
US :
بی اهمیت بودن
دلالت
ناچیز
دلالت کند
به طور ناچیز
تأثیر یا تأثیر مهمی دارد، به ویژه بر آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد
به اندازه ای بزرگ است که قابل توجه باشد یا اثرات قابل توجهی داشته باشد
نگاه مهم، لبخند و غیره معنای خاصی دارد که برای همه شناخته شده نیست
مهم یا قابل توجه
معنای خاصی دارد
مهم، بزرگ، یا عالی، به ویژه منجر به یک نتیجه متفاوت یا تغییر مهم می شود
But at labs that draw business from artists, the proportion of work involving nudity can be significant.
اما در آزمایشگاههایی که از هنرمندان تجارت میکنند، نسبت کارهایی که شامل برهنگی است میتواند قابل توجه باشد.
Perhaps more significant are the events in the remaining and short history of the Rochdale Co-operative Manufacturing Society.
شاید مهمتر رویدادهای تاریخ باقی مانده و کوتاه انجمن تولیدی تعاونی روچدیل باشد.
تغییر قابل توجهی در لحن پوشش رسانه ها ایجاد شده است.
نظرسنجی میسون-دیکسون شکاف جنسیتی قابل توجهی را برای دول نشان می دهد.
They exchanged significant glances.
آنها نگاه های قابل توجهی رد و بدل کردند.
برنامه های تدریس خصوصی داوطلبانه می تواند تأثیر قابل توجهی بر پیشرفت دانش آموزان داشته باشد.
تعداد قابل توجهی از رانندگان هنوز از بستن کمربند ایمنی خودداری می کنند.
The most significant of these may be the use of helium-3 in spacecraft propulsion, in a fusion rocket.
مهمترین آنها ممکن است استفاده از هلیوم-3 در رانش فضاپیما، در یک موشک همجوشی باشد.
او می خواست به عنوان تنها شخص مهم در زندگی جت شناخته شود.
These were far more significant than any item projected in the development plans.
این موارد بسیار مهمتر از هر موردی بود که در برنامه های توسعه پیش بینی شده بود.
Corporate leaders were planning to close it unless they could get significant wage concessions from the workers.
رهبران شرکت ها قصد داشتند آن را ببندند مگر اینکه بتوانند امتیازات دستمزد قابل توجهی از کارگران دریافت کنند.
تفاوت معنی داری بین دو گروه از دانش آموزان وجود ندارد.
Your work has shown a significant improvement.
کار شما پیشرفت قابل توجهی را نشان داده است.
a significant increase/decrease/reduction/loss
افزایش / کاهش / کاهش / ضرر قابل توجه
a significant amount/number/part/portion
مقدار / تعداد / قسمت / قسمت قابل توجهی
significant change/progress
تغییر/پیشرفت قابل توجه
The results of the experiment are not statistically significant.
نتایج آزمایش از نظر آماری معنی دار نیست.
These views are held by a significant proportion of the population.
این دیدگاه ها توسط بخش قابل توجهی از مردم وجود دارد.
The 1992 reform made very significant contributions to the development of many rural areas.
اصلاحات سال 1992 سهم بسیار مهمی در توسعه بسیاری از مناطق روستایی داشت.
این دارو تاثیر قابل توجهی در جلوگیری از گسترش بیماری نداشته است.
آسم تأثیر بسزایی بر زندگی و رفاه کودکان مبتلا به این بیماری دارد.
مجرم به عنوان یک خطر قابل توجه برای دیگران ارزیابی شد.
قابل توجه است که دختران عموماً در امتحانات بهتر از پسران عمل می کنند.
این واقعیت که اظهارات وی از قبل به رسانه ها درز کرده بود بسیار قابل توجه است.
قابل توجه است که او تنها چند روز قبل از مرگش وصیت نامه خود را تغییر داد.
رویداد امسال از آنجایی که در صدمین سالگرد تولد او برگزار می شود از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
rituals which are deeply significant to Christians
مناسکی که برای مسیحیان بسیار مهم است
November 16th will always be an especially significant day for us thanks to the birth of our second grandchild.
به لطف تولد دومین نوه ما، 16 نوامبر همیشه برای ما روز مهمی خواهد بود.
a significant look/smile
یک نگاه/لبخند قابل توجه
چیزی که این کشف را قابل توجه می کند این است که برخلاف نظریه ما است.
There was a significant correlation between students' efficacy levels and students' interest levels in the three tasks.
بین سطوح کارآمدی دانشآموزان و میزان علاقه دانشآموزان به سه تکلیف همبستگی معنیداری وجود داشت.
بزرگی باغ عامل مهمی در تصمیم او برای خرید خانه بود.
او نقش بسزایی در کمک به تیمش برای پیروزی داشت.
در سال های اخیر تعداد دانشجویان زن افزایش چشمگیری داشته است.
The talks between the USA and the USSR were very significant for the relationship between the two countries.
مذاکرات بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برای روابط دو کشور بسیار مهم بود.
از روی میز به او نگاه کرد و لبخند قابل توجهی به او زد.
به نظر شما مهم است که او هنوز به نامه من پاسخ نداده است؟
این انتخابات یک تغییر قابل توجه در مرکز قدرت را تایید می کند.
Marriage is a significant commitment.
ازدواج یک تعهد مهم است.
اهمیت کامل اکتشافات فضایی ممکن است تا سالهای آینده قابل درک نباشد.
consequential
دارای اهمیت
بزرگ
قابل توجه
عمده
بحرانی
اساسی
notable
جدی
noteworthy
مهم
نقطه عطف
sizable
معنی دار
قابل تقدیر
استثنایی
landmark
خارق العاده
meaningful
دور از دسترس
appreciable
سنگین
exceptional
در مقیاس بزرگ
مواد
far-reaching
با اهمیت
بسیار بزرگ و مهم
hefty
حیاتی
وزین
large-scale
تعیین کننده
پر حادثه
momentous
گسترده
monumental
weighty
decisive
eventful
insignificant
ناچیز
inconsequential
بی اهمیت
جزئی
trivial
قابل اغماض
negligible
غیر اساسی
paltry
غیر مادی
unimportant
حاشیه ای
unsubstantial
بی معنی
immaterial
حداقل
marginal
کم اهمیت
meaningless
غیر قابل توجه
minimal
بیهوده
قابل صرف نظر
unnoticeable
غیر قابل تقدیر
frivolous
مقدار کمی
ignorable
meagreUK
inappreciable
ناچیز ایالات متحده
کثیف
meagreUK
خرده پا
meagerUS
اندک
measly
مبهم
petty
غیر قابل ملاحظه
غیر مرتبط
trifling
کوچک
exiguous
دقیقه
inconsiderable
دیوونه
irrelevant
minuscule
pointless
dinky