significant

base info - اطلاعات اولیه

significant - قابل توجه

adjective - صفت

/sɪɡˈnɪfɪkənt/

UK :

/sɪɡˈnɪfɪkənt/

US :

family - خانواده
significance
اهمیت
insignificance
بی اهمیت بودن
signification
دلالت
insignificant
ناچیز
signify
دلالت کند
significantly
به طور قابل ملاحظه
insignificantly
به طور ناچیز
google image
نتیجه جستجوی لغت [significant] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
  • consequential


    دارای اهمیت

  • big


    بزرگ


  • قابل توجه


  • عمده


  • بحرانی


  • اساسی

  • notable


    جدی

  • noteworthy


    مهم


  • نقطه عطف

  • sizable


    معنی دار


  • قابل تقدیر


  • استثنایی

  • landmark


    خارق العاده

  • meaningful


    دور از دسترس

  • appreciable


    سنگین

  • exceptional


    در مقیاس بزرگ


  • مواد

  • far-reaching


    با اهمیت


  • بسیار بزرگ و مهم

  • hefty


    حیاتی


  • وزین

  • large-scale


    تعیین کننده


  • پر حادثه

  • momentous


    گسترده

  • monumental



  • weighty



  • decisive


  • eventful



antonyms - متضاد
  • insignificant


    ناچیز

  • inconsequential


    بی اهمیت


  • جزئی

  • trivial


    قابل اغماض

  • negligible


    غیر اساسی

  • paltry


    غیر مادی

  • unimportant


    حاشیه ای

  • unsubstantial


    بی معنی

  • immaterial


    حداقل

  • marginal


    کم اهمیت

  • meaningless


    غیر قابل توجه

  • minimal


    بیهوده


  • قابل صرف نظر

  • unnoticeable


    غیر قابل تقدیر

  • frivolous


    مقدار کمی

  • ignorable


    meagreUK

  • inappreciable


    ناچیز ایالات متحده


  • کثیف

  • meagreUK


    خرده پا

  • meagerUS


    اندک

  • measly


    مبهم

  • petty


    غیر قابل ملاحظه


  • غیر مرتبط

  • trifling


    کوچک

  • exiguous


    دقیقه

  • inconsiderable


    دیوونه

  • irrelevant


  • minuscule



  • pointless


  • dinky


لغت پیشنهادی

receive

لغت پیشنهادی

improbable

لغت پیشنهادی

overhead