manufacturing

base info - اطلاعات اولیه

manufacturing - تولید

noun - اسم

/ˌmænjuˈfæktʃərɪŋ/

UK :

/ˌmænjuˈfæktʃərɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [manufacturing] در گوگل
description - توضیح
  • the process or business of producing goods in factories


    فرآیند یا کسب و کار تولید کالا در کارخانه ها

  • the part of a company that is concerned with making goods, rather than designing or selling them


    بخشی از یک شرکت که به ساختن کالاها می پردازد نه طراحی یا فروش آنها

  • the business of producing goods in large numbers


    کسب و کار تولید کالا در تعداد زیاد

  • the business of producing goods in factories


    کسب و کار تولید کالا در کارخانه ها

  • the business of producing goods in large numbers, especially in factories


    کسب و کار تولید کالا در تعداد زیاد، به ویژه در کارخانه ها

  • He does not like to talk about manufacturing.


    او دوست ندارد در مورد تولید صحبت کند.

  • Is this the first job ever conducted against leeches in the food manufacturing premises?


    آیا این اولین کاری است که تا به حال علیه زالو در محل تولید مواد غذایی انجام شده است؟

  • Among the most obvious categories here are the unskilled, the young black people and those made redundant from manufacturing.


    در میان بارزترین دسته بندی ها در اینجا می توان به افراد غیر ماهر، جوان، سیاه پوست و کسانی که از تولید بیکار شده اند اشاره کرد.

  • Women were important to the economy in general and especially so in manufacturing.


    زنان برای اقتصاد به طور کلی و به ویژه در تولید مهم بودند.

  • Most people in the area work in manufacturing and services industries with less than one percent working in agriculture.


    اکثر مردم این منطقه در صنایع تولیدی و خدماتی با کمتر از یک درصد در کشاورزی کار می کنند.

  • The restructured firm consists of three operating divisions; defence; facilities management; and I-Linie manufacturing management applications for mainframes.


    شرکت بازسازی شده از سه بخش عملیاتی تشکیل شده است. دفاع مدیریت امکانات؛ و برنامه های مدیریت ساخت I-Linie برای مین فریم ها.

  • The post-1977 history of marine manufacturing can be divided into two.


    تاریخچه تولید دریایی پس از سال 1977 را می توان به دو دسته تقسیم کرد.

  • But without manufacturing mining, and agriculture the world can not - in the present state of science - survive.


    اما بدون تولید، معدن، و کشاورزی، جهان نمی تواند - در وضعیت فعلی علم - زنده بماند.

example - مثال
synonyms - مترادف

  • ساخت و ساز


  • تولید

  • fabrication


    ساخت

  • manufacture


    مونتاژ

  • assembly


    آهنگری

  • forging


    تشکیل


  • ایجاد


  • ساختمان


  • مهندسی

  • making


    تولید کردن


  • نعوظ


  • ترکیب بندی

  • erection


    مونتاژ کردن


  • ریخته گری

  • assembling


    تکمیل

  • casting


    آهنگسازی

  • completion


    در حال انجام

  • composing


    به پایان رساندن

  • doing


    آماده كردن

  • finishing


    ابزار سازی

  • preparing


    دستاورد

  • tooling


    تولید انبوه

  • accomplishment


    پیدایش

  • mass-production


    فرمولاسیون

  • producing


    علیت

  • origination


    مناسبت دادن

  • engendering


  • formulation


  • causation


  • occasioning


  • forming


antonyms - متضاد

  • داخلی

  • nonindustrial


    غیر صنعتی

  • unindustrial


لغت پیشنهادی

apportionment

لغت پیشنهادی

magnetic

لغت پیشنهادی

promiscuous