astutely
astutely - زیرکانه
adverb - قید
UK :
US :
او با زیرکی به تفاوت های بین این دو حساب اشاره می کند.
آنها شرکت را تصاحب کردند و زیرکانه آن را به یک غول فناوری تبدیل کردند.
She astutely observed that invisible black ice on a paved surface is not by its nature obvious or easy to see.
او با زیرکی مشاهده کرد که یخ سیاه نامرئی روی یک سطح سنگفرش شده، طبیعتاً آشکار یا آسان نیست.
shrewdly
زیرکانه
judiciously
عاقلانه
intelligently
هوشمندانه
wisely
با حیله گری
cunningly
به طور دقیق
perspicaciously
به طرز حکیمانه ای
sagaciously
آگاهانه
knowingly
با هوشیاری
alertly
حیله گرانه
craftily
روباهی
foxily
به طرز ماهرانه ای
skillfully
هنرمندانه
artfully
با دقت
cannily
ادراکی
به صورت حاد
cleverly
کاملا
perceptively
تبعیض آمیز
sagely
با ملاحظه
acutely
توانا
keenly
ماهرانه
discriminatingly
محاسباتی
observantly
با خونسردی
smartly
به صورت فریبنده
ably
به عمد
adroitly
به طور غیر صادقانه
calculatingly
coolly
deceptively
deftly
deliberately
disingenuously
unwisely
نابخردانه