bargainer

base info - اطلاعات اولیه

bargainer - معامله گر

N/A - N/A

ˈbɑːr.ɡɪn.ɚ

UK :

https://dictionary.cambridge.orgN/A

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bargainer] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Although his manner is mild, he's a tough character and a hard bargainer.


    اگرچه رفتار او ملایم است، اما او شخصیتی سرسخت و معامله گر سختی است.

  • He urged wage bargainers to be sensible when seeking pay deals.


    او از چانه‌زنان دستمزد خواست تا هنگام دستیابی به معاملات دستمزد، عاقلانه باشند.

synonyms - مترادف
  • negotiator


    مذاکره کننده

  • ambassador


    سفیر

  • arbitrator


    داور

  • diplomat


    دیپلمات

  • intermediary


    میانجی

  • mediator


    واسطه

  • moderator


    ناظم

  • arbiter


    شفیع

  • intercessor


    عامل

  • middleman


    دلال


  • مصالحه کننده

  • broker


    نماینده

  • conciliator


    میان

  • delegate


    شفاعت کننده

  • go-between


    مداخله گر

  • interceder


    سخنگو

  • intervener


    ثابت کننده


  • معامله گر

  • spokesperson


    دلال صادق

  • adjudicator


    عامل متقابل

  • envoy


    متوسط

  • fixer


    قضاوت کنید

  • haggler


    صلح طلب

  • honest broker


    بلندگو

  • interagent


  • intermedium



  • middleperson


  • negotiant


  • peacemaker



antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

me

لغت پیشنهادی

abdicated

لغت پیشنهادی

americanism