perspective
perspective - چشم انداز
noun - اسم
UK :
US :
a way of thinking about something especially one which is influenced by the type of person you are or by your experiences
روشی برای اندیشیدن در مورد چیزی، مخصوصاً روشی که تحت تأثیر نوع شخصی یا تجربیات شما قرار می گیرد
a sensible way of judging and comparing situations so that you do not imagine that something is more serious than it really is
روشی معقول برای قضاوت و مقایسه موقعیت ها به طوری که تصور نکنید چیزی جدی تر از آن چیزی است که واقعاً هست
a method of drawing a picture that makes objects look solid and shows distance and depth or the effect this method produces in a picture
روشی برای کشیدن یک تصویر که اشیا را جامد نشان می دهد و فاصله و عمق را نشان می دهد، یا اثری که این روش در یک تصویر ایجاد می کند.
منظره ای، به خصوص منظره ای که در آن می توانید مسیری طولانی را به دوردست ببینید
a particular way of considering something
روش خاصی برای در نظر گرفتن چیزی
فکر کردن به یک موقعیت یا مشکل به روشی عاقلانه و معقول
مقایسه کردن چیزی با چیزهای دیگر تا بتوان به طور دقیق و منصفانه قضاوت کرد
the way that objects appear smaller when they are further away and the way parallel lines appear to meet each other at a point in the distance
روشی که اجسام وقتی دورتر هستند کوچکتر به نظر می رسند و به نظر می رسد خطوط موازی با یکدیگر در نقطه ای از دور برخورد می کنند.
An object or person that is in perspective has the correct size and position in comparison with other things in the picture.
شی یا شخصی که در پرسپکتیو قرار دارد در مقایسه با سایر موارد در تصویر دارای اندازه و موقعیت صحیح است.
An object or person that is out of perspective does not have the correct size or position in comparison with other things in the picture and therefore does not look real or natural.
شی یا شخصی که خارج از چشم انداز است، اندازه یا موقعیت صحیحی در مقایسه با سایر چیزهای موجود در تصویر ندارد و بنابراین واقعی یا طبیعی به نظر نمی رسد.
a particular way of viewing things that depends on one’s experience and personality
روشی خاص برای نگرش به چیزها که به تجربه و شخصیت فرد بستگی دارد
Perspective also means the ability to consider things in relation to one another accurately and fairly
دیدگاه همچنین به معنای توانایی در نظر گرفتن چیزها در ارتباط با یکدیگر به طور دقیق و منصفانه است
If something is in perspective it is considered as part of a complete situation so that you have an accurate and fair understanding of it
اگر چیزی در چشم انداز باشد، به عنوان بخشی از یک موقعیت کامل در نظر گرفته می شود تا درک دقیق و منصفانه ای از آن داشته باشید
the method by which solid objects drawn or painted on a flat surface are given the appearance of depth and distance
روشی که به وسیله آن اجسام جامد کشیده شده یا نقاشی شده بر روی سطح صاف ظاهری عمق و فاصله دارند
نگاه یک زندانی به زندگی در زندان با یک نگهبان متفاوت است.
افراد مختلف دیدگاه ها و ارزش های متفاوتی را به محل کار می آورند.
Finally does the traditional definition of deviance make sense from a female perspective?
در نهایت، آیا تعریف سنتی انحراف از منظر زنانه معنا دارد؟
شما او را باور دارید، اما فقط دیدگاه او را شنیده اید.
فمینیست ها می گویند که این کتاب از دیدگاه مردانه نوشته شده است.
This has led to a generally narrow perspective where resistance to information systems is dismissed as unreasonable.
این منجر به یک دیدگاه به طور کلی محدود شده است که در آن مقاومت در برابر سیستم های اطلاعاتی به عنوان غیر منطقی رد می شود.
Giotto's use of perspective
استفاده جوتو از دیدگاه
These assumptions require some reconsideration as a starting point for the development of the postclassical perspective.
این مفروضات به عنوان نقطه شروعی برای توسعه دیدگاه پساکلاسیک نیاز به بازنگری دارند.
From B's perspective of obtaining his freedom the unresolved issues were equally fundamental to the point addressed.
از منظر ب برای به دست آوردن آزادی اش، مسائل حل نشده به همان اندازه برای نکته ای که به آن پرداخته شد، اساسی بود.
This chapter is an account of the process and is an attempt to see it from the family's perspective.
این فصل شرحی از این فرآیند است و تلاشی است برای نگریستن آن از منظر خانواده.
So let us look at 1993 realistically, but also from the perspective of our commitment to authentic communication.
بنابراین اجازه دهید به سال 1993 به طور واقع بینانه و همچنین از منظر تعهد خود به ارتباطات معتبر نگاه کنیم.
از این منظر می توان تضاد مستقیمی با سبک هنجاری گرایی مشاهده کرد.
From this perspective the witch-doctor is clearly on the side of the angels and his business is highly legitimate.
از این منظر، پزشک جادوگر به وضوح با فرشتگان طرف است و تجارت او بسیار مشروع است.
یک چشم انداز جهانی
A historical perspective may help us understand the issue.
یک دیدگاه تاریخی ممکن است به ما در درک موضوع کمک کند.
وقایع اخیر در منظر بین المللی کمتر جدی به نظر می رسند.
هدف ارائه دیدگاهی تازه است.
سعی کنید موضوع را از منظر دیگری ببینید.
گزارشی که به نظام آموزشی از دیدگاه ناشنوایان می نگرد
The exhibition provides us with a unique perspective on her work.
این نمایشگاه دیدگاهی منحصر به فرد از آثار او را در اختیار ما قرار می دهد.
او میدانست که تمام حس دیدگاه خود را از دست میدهد.
سعی کنید این مسائل را در چشم انداز نگه دارید.
صحبت کردن با دیگران اغلب می تواند به شما کمک کند تا مشکلات خود را در چشم انداز خود قرار دهید.
مهم است که اجازه ندهید همه چیز از چشم انداز خارج شود.
هنرمند با پرسپکتیو بازی می کند تا چشم را گیج کند.
ما یاد گرفتیم که چگونه ساختمان ها را در پرسپکتیو ترسیم کنیم.
درخت سمت چپ خارج از چشم انداز است.
چشم اندازی از کل دره
نویسنده دیدگاه متعادلی را به این موضوعات پیچیده ارائه می دهد.
The book adopts a historical perspective.
کتاب نگاهی تاریخی دارد.
این جدیدترین مطالعه استرس را از منظری منحصر به فرد بررسی می کند.
این کتاب پر جنب و جوش چشم انداز جدیدی را درباره دوره ای مهم در تاریخ ما ارائه می دهد.
This website puts a completely different perspective on world news.
این وب سایت دیدگاهی کاملاً متفاوت به اخبار جهان دارد.
این نیاز به تغییر دیدگاه دارد.
ما باید این را از منظر افراد درگیر ببینیم.
ما به مسائل پدری از منظر شخصی نگاه خواهیم کرد.
وقتی به میانسالی می رسید، دیدگاه متفاوتی در زندگی پیدا می کنید.
a feminist perspective in philosophy
دیدگاه فمینیستی در فلسفه
تمایل او به گسترش چشم انداز باریک خود
multicultural education based on a global perspective
آموزش چند فرهنگی بر اساس دیدگاه جهانی
داستان هایی که از منظرهای متعدد گفته می شود
زنانی که دیدگاه فمینیستی را به آثار خود می آورند
در طراحی ساختمان های عمومی باید دیدگاه کاربران ویلچر را در نظر گرفت.
سعی کنید از منظر دیگری به مشکل نگاه کنید.
viewpoint
نظر
نقطه نظر
standpoint
دیدگاه
چشم انداز
outlook
موقعیت
حالت
stance
ایستادن
زاویه
مایل
slant
طرز نگاه کردن
نگرش
طرز فکر
ارزیابی
چارچوب ذهنی
درك كردن
تفسیر
فکر
رویکرد
برآورد کردن
estimation
احساس؛ عقیده؛ گمان
دلهره
apprehension
تمایل
inclination
متقاعد کردن
mindset
فلسفه
persuasion
گرفتن
وضع
اندیشه
disposition
تکیه دادن
ادراک
leaning
cluelessness
بی خبری
ignorance
جهل
incomprehension
عدم درک
عدم آگاهی
naivete
ساده لوحی
benightedness
شب خوابی
fog
مه
mental incapacity
ناتوانی ذهنی
perplexity
گیجی
befuddlement
سرگردانی
bewilderment
سرگشتگی
بی سوادی
illiteracy
کمبود اموزش
عدم شفافیت ذهنی
mental unclarity
کج بودن
obtuseness
عدم روشنگری
unenlightenment
گنگ بودن
dumbness
سر خالی
empty-headedness
نیمه دانش
half-knowledge
بی تجربگی
inexperience
در علم
inscience
درهم ریختگی
muddledness
ضرورت
muddlement
بی هوشی
nescience
نادانستن
unintelligence
بی دانشی
unknowing
unscholarliness